قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

طبقه‌بندی دیالوگ‌های قرآن به هدایت انسان‌ها کمک می‌کند

طبقه‌بندی دیالوگ‌های قرآن به هدایت انسان‌ها به‌شکلی دقیق‌تر کمک می‌کند و از آنجا‌که این دیالوگ‌ها در قالب داستان‌های عبرت‌آموز بیان می‌شوند، می‌توان از آن در زمینه‌های فکری، علمی، عملی، فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی الگو گرفت.

آیت‌الله «محمد صادقی تهرانی» مترجم قرآن و نویسنده در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) با بیان این مطلب گفت: با توجه به این‌که قرآن بیانگر همه‌ی نیازهای مخلوقات است، بررسی و طبقه‌بندی دیالوگ‌های این کتاب آسمانی به‌منظور پیاده کردن مفاهیم متعالی آن در زندگی بسیار ارزش‌مند است و یک ضرورت محسوب می‌شود.

وی افزود: به‌طور کلی می‌توان دیالوگ‌های قرآن را باعنوان گفت‌وگوی خداوند با پیامبران، فرشتگان، مؤمنان، کافران، شیطان و ... طبقه‌بندی کنیم و البته باید دانست که هر یک از این دیالوگ‌ها دارای تفاسیری زیبا، ارزش‌مند و گسترده است.

این نویسنده با اشاره به گفت‌وگوی خداوند با انسان‌ها تصریح کرد: باید دانست که گفت‌وگوهای قرآنی، وحی الهی محسوب می‌شود و وحی الهی، بی‌غرض است؛ بنابراین این دیالوگ‌ها حجت، دلیل و برهان قاطع برای همه‌ی انسان‌ها در همه‌ی اعصارخواهد بود.

دیالوگ‌های‌قرآنی‌مطابق‌نیازانسان‌همه‌اعصاراست
دیالوگ‌های قرآنی مطابق نیازهای انسان‌ها در همه‌ی اعصار نازل شده و همیشه از گزند تحریفات نیز مصون بوده است

«صادقی» ضمن مقایسه دیالوگ‌های قرآن با تورات و انجیل تصریح کرد: با توجه به این‌که کتب آسمانی تورات و انجیل مورد تحریف واقع شده‌اند گفت‌وگوهایی که در این کتب مطرح شده مطابق نیاز و درک مردمان آن زمان بوده است؛ در حالی‌که دیالوگ‌های قرآنی مطابق نیازهای انسان‌ها در همه‌ی اعصار نازل شده و همیشه از گزند تحریفات نیز مصون بوده است.

این نویسنده در پایان مفاهیم قرآن را الگویی وحیانی برای بشریت دانست و با اشاره به اختلافات ادیان و فرق با یکدیگر گفت: متأسفانه در حال حاضر تنها صورت قرآن را پیش رو گذاشته‌ و سیرت حقیقی این کتاب آسمانی را فراموش کرده‌ایم و همین امر و بعضی برداشتهای صوری موجب شده است تا برخی مسلمانان و ادیان مختلف با یکدیگر اختلافاتی داشته باشند در حالی‌که حقیقت پیام الهی یکسان است.

بررسی اتهام دستور تجاوز به زنان شوهرداری که به غنیمت گرفته شدند

آن  شخص کافری که نوشته "اونقدر استقلال فکری داریم که مثل شما امام و ارباب و مرجع تقلید نداشته باشیم. "
خوب نوشته چون واقعا مسلمانی که اعتقادشو با استدلال قبول نکرده باشه و دلی و احساسی مسلمان باشه در مواقع بحث از ریشه افکار و ضروری های زندگی  بدرد لای جرز میخوره .
اما جوابشو بدهم اینکه گفته "آیه 24 سوره نساء کاملا آشکارا مسلمانان رو دعوت به تجاوز به زنان شوهرداری که به غنیمت گرفته شده میکنه" لااقل یکبار معنی آیه قبل رو میخوندی بعد میرفتی این تهمت بی پایه رو از جایی مثل کاوه روم کپی پیست میکردی آیه میگوید زنان شوهردار و یا زنان پاکدامن بر شما حرامند مگر زنان شوهر داری که پس از اینکه به اسارتتان درآمده اند میخواهند  مسلمان و با شما همسر باشند یا  زنان  بدون شوهر پاکدامنی که   در تحت یک قرارداد(غیر اسارتی)  با شما هستند ( مثلا منشی خانوم با روابط عمومی بالا که میخواد به روابط  قلبی و صد البته به خصوصی پایین تبدیل بشه !)  میخواهند با شما همسر باشند در این حال حرام نیستند. ( البته با پاسداری از شرط های دیگری که در آیه 24 و 25 است) 

 

 1-  پاسخ دهید که کجا ی  قرآن گفته ای مسلمانان تجاوز کنید؟  (اسلام قرآن است و نه تاریخ مدعیان مسلمانی)

   

2- شما کافران اگر یک مسلمانی را در جنگ به اسارت خودتان در بیاورید و اصلا  این انسان  اتفاقا  ، زن من باشه و زن من بخواد با توی کافر که چیزی به عنوان ازدواج  روقبول نداری یا با یک مسیحی یا یهودی ازدواج کنه حاضر نمیشی؟ 
  آیا اصلا پس از این عمل ،  من زنم رو به همسری قبول دارم؟!!!
   دربین ما مسلمانان ازدواج با واژه احل یا نکح  یا  زوج    پیمانی است که براساس قران شرطش رضایت دو طرف و هم کفو بودن  "الطیبات للطیبین و الخبیثات للخبیثین" و موارددیگر است شاید توی کافر تجاوز رو ازدواج میدونی نمیدونم  براین اساس این اسیر زن ابتدا باید به رضایت خودش و قلبا و عقلا شهادتین بگه مسلمان بشه در ثانی تمایل به ازدواج داشته باشه

  

3- در خود آیه هم قید  مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ ،در حالی که نگهدارنده ی پاکی بوده و زناکار نباشید" هم قید شده است. و در آیه 25 هم "محصنات غیر مسافحات"   با این قید چه کار میکنید؟  بی  دین ها و دین زده ها پاسخ دهند

4-در آیه دیگری هم  اصل را ایمان و جدا شدن از عقیده شرکی گذاشته  و آنجا هم براساس اصل کفو بودن است و نه تجاوز !
«ولا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن و لامه مؤمنه خیرما من مشرکه ولو اعحبتکم ولا تنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم» (بقره ۲۲۱)
«و زنان مشرک را به همسری خود درنیاورید، مگرآنکه ایمان آورند و کنیزی مؤمن بهتراست از زن آزاد مشرک، هرچند شما را از او خوش آید و (زنان مسلمان را) به همسری مشرکان درنیاورید، مگرآنکه ایمان آورند و برده ای مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرک است، هرچند شما را از او خوش آید. 

 

5- حتی خلاف این اتهام هم در قرآن آمده و از آن  نهی شده است . نهی از واداشتن کنیزان به فحشا:
«و لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء ان اردن تحصناً لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا و من یکرههن فان الله من بعد اکراههن غفور رحیم» (نور ۳۳)
«و زیردستانتان  را  اگر عزم  عدم هرگونه ارتباط دارند، به سرکشی از پیمانان با آنها  وادار نکنید که سود های دنیایی را  به دست آورید و هرکس ایشان را اجبارکند، بداند که خداوند پس از این درخواست سرکشانه از پیمان  به اکراه آمرزگار مهربان است.» 

 

6- امّا  می ماند اینکه چرا عبارت "ملکت ایمان ..." را الهی قمشه ای و دیگر  مترجمان ومفسّران ظاهر اندیش  هوچی گرا به  "برده"  و یا موجودی همچون حیوانی در مالکیت  ترجمه کرده اند  که خود واژه ای ناپاک و ناسازگار با کرامت انسانی فارغ از هر دین و آئینی است  و 13باردرقرآن کریم با تفاوت درضمیر (هم- ک- کم) به کاررفته است و بلکه ایمان به فتح الف جمع یمین و به مفهوم  "از همه سوست"  و ترجمه دقیق این عبارت "داشتن کسی در اطراف خود" یا " کسی که تسلط بر نیروی قسم و پیمان کاری او داریم"  و پر واضح است که  قاطبه مسلمان در ترجمه این ۱۳ مورد به خطاء رفته اند من از آنان میپرسم کدام عقلی میپذیرد یک عبارت مرکب دارای دو  ضمیر متفاوت در عربی یا هر زبان بشری دیگر یک معنی میدهد؟  شما ملکت ایمانهم و ملکت ایمانکم در قرآن را به واژه جامد "برده" معنی کرده اید. انصاف به خرج دهید و دست از تعصب بردارید.
 مشکل دین از جایی آغاز میشه که
هر کسی که اهل تفکر و دقته به سمت علوم طبیعی و مهندسی گرایش پیدا میکنه و هر کسی کشش ریاضیات و منطقیات رو  نداره و آدم های نخاله ،میشوند ادب پژوه و دین پژوه در اینجاست که وقتی میگیم آقایون برای ترجمه کلمات و اصطلاحات قران از عربی به عربی و چه سخت تر از عربی به فارسی تنها تاریخ و تفاسیر و کتب مفردات لغت  کافی نیستند بلکه در انتها شما باید با استدلال به اشکال به کار رفته واژه یا اصطلاح در کل آیات مورد استفاده  (به این دلیل که خدا مانیفیست و شالوده و روش استفاده این کتابش را بر تشابه جزئی و کلی آیات با یکدیگر میداند) مفهوم را درک کنید و سپس  مثلا در قالب زبانی دیگرهمچون فارسی جاگذاری کنید.

قرآن من شرمنده توأم !

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . 

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ 

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...  

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم   

 

1) چقدر به دستورهای خدا درقرآن پایبندیم؟

2) در مورد قرآن چه میاندیشیم و آن را در چه سطحی میبینیم؟

3)از قرآن به چه میزان در تفکرات و کارهای روزانه مان استفاده میکنیم؟

4)در کلاممان چقدر از قرآن استفاده میکنیم؟ (چه میزان از دلایل و مستنداتمان به آیات این کتاب است)

5)چه میزان از قرآن را حفظ هستیم؟

6)برای نصیحت مخاطبان خود به چه میزان از آیات استفاده میکنیم؟

7)چه قدر از عمر خود را به موسیقی قرآن گوش داده ایم؟

8) آیا تنها سوره توحید را تکراری و بصورت اعتیادی در نماز میخوانیم یا آیات و سوره های دیگر را که شرح توحید و مفصلاتنددر نمازمان میخوانیم؟

9)آیا طرفدار تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت حول قرآن آنگونه که خدا امر میکند((واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقو)) هستیم یا نه؟ در این راه هر کدام از ماچه قدمی برداشته است؟

10)براساس آیه ((فاقروا ما تیسر من القرآن)) آیا در روز تعهد به اجرای این امر خدا داریم ؟و چقدر از قرآن رادر روز تلاوت میکنیم؟

11) آیا هنگام تلاوت قرآن آن را همچون ذکر و وردی بی معنی میخوانیم یا آنگونه که خدا دستور میدهد در قرآن تدبر تامل تفکر میکنیم؟

12)اگر قرآن را تلاوت میکنیم آیا آن را بر اساس کلیشه های قراءت تلاوت میکنیم یا با توجه به معنی آیات؟

13) آیا عمر عزیز رادر صرف یادگیری اختلاف قرآئتهای قرآن! به باد داده ایم؟