قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

چرا "هم اندیشی در تبدیل جزئی مغالطه ها، استدلال ها، ،آیات قرآن به نماد"؟!

علت نامگذاری گروه به
 
"هم اندیشی در تبدیل جزئی  مغالطه ها، استدلال ها، ،آیات قرآن به نماد
"

1- هم اندیشی
:  معتقدم همه ما چه در ایران یا کشورهای عربی اطراف و چه در هر جای جهان همواره در معرض اشکال مختلف دیکتاتوری هستیم . یکی از شکل ها، دیکتاتوری در تفهیم و تعلیم و تقلید علوم انتزاعی است. از این جهت و براساس تعالیم کُتب مقدس، خاصه قرآن شریف و فرقان کریم و با شاگردی از این تنها استاد معصوم ناطق حاضر به هیچ عنوان اعتقادی به رابطه استاد و شاگردی که در دانشگاه ها و حوزه ها در بررسی علوم انسانی انتزاعی رایج است ندارم. آن را انحرافی وام گرفته از صفوی گری ورهبانیت میدانم. همچنین کاملا آزاد و شخصی میاندیشم به هر جا که میخواهد بیانجامد ( لا تکن عبدا لغیر الله لقد جعلک الله حُرا)  حال مگر ... در حالت انتقال علوم تجربی که در آن علوم نیز همواره باید عقل را دخالت داد و تجربه استاد و گذشتگان همچنان استقرایی ناقص است و پس تا میتوان باید تجربه های صالح را تجربه کرد.( برای نمونه مدعیان طب اسلامی برخی از تجربیات چند هزارساله طب سنّتی را به مسند رد میکنند.) دوستی روش هم اندیشی را تبادل جهل میخواند به وی گفتم اگر تک تک ما به وظیفه خود در علم آموزی عمل کرده و جدال احسن کنیم تبادل علم و هم افزایی است و...
 امّا اینکه گوید:
  بی همرهی خضر مکن طی طریق   ظلمات است بترس از خطر گمراهی 
ارزیابی یک طرفه از آیات قرآن و تعمیم یک ارشاد وحیانی به تمامی بشر که بر او وحی نمیشود ،بدفهمی و چنگ زدنی ناشیانه و صوفیانه به متن قرآن است.

2- در تبدیل جزئی :  موافقم. کاملا با کسانی که میگویند نمیتوان تمامی لطائف جمله ها را در نماد های ریاضی و هندسی جا داد موافقم. آنان به این بهانه از تن دادن به تبدیل تفکرشان به نماد (واضح کردن و برتافتن یک یا چند مقصود معین)  شانه خالی میکنند. البته بهانه های عدم سابقه و سنّت گرایی و ... دیگری نیز دارند.  در حقیقت نمیخواهند تناقضات فکریشان آشکار شود و از ابزار منطق جدید(  که به نام های دیگری چون نمادی، گزاره ای، ریاضی  خوانده میشود) سر باز میزنند. به فرصت حق تعالی اگر امتدادش دهد در آینده سعی خواهم کرد منطق متن خود و هم منطق متن مخالفم را در یک موضوع به ابزار نماد بسپارم تا سیه روی شود هر آنکه در او غش باشد.

3- تقدّم نام مغالطه ها بر استدلال ها:
اینجانب در مقوله تعریف معتقدم و حس میکنم که روش تعریف هوشمندانه آغاز کردن به فصل مانع و در انتها رسیدن به جنس جامع است البته وقتگیرتر است اما نتیجه نیکوتری دارد. در حالی که متاسفانه در دانشگاه ها و حوزه ها که مراکز عالم پروری هستند نه عوام پروری همچنان بر تعریف به 1- جنس 2- فصل همت گمارده اند!


4- آیات قرآن :   
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ﴿70﴾ یُصْلِحْ لَکُمْ  أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا ﴿71﴾  الاحزاب

هان ای کسانی     که ایمان آورده اید  !  از خدا پروا  بدارید  و استوار (حکیمانه) سخن  بگویید  ﴿70﴾  این  (شکل از سخنوری)  رفتارتان را اصلاح و از    پیشروی  گنا ها ن دنباله دارتان  جلوگیری میکند   .  و هر کس که خدا و پیامبرش را  فرمانبرداری  کند پس حتما به سعادتی بزرگ (خوشبختی)    دست یافته است  . ﴿71﴾


میدانم که این کار سترگ را نه من بانیم و نه گذشتگان ، این در نهاد تک تک انسانهای راست اندیش است که از جدال لفظی عامیانه فاصله بگیرند و سدید سخن گویند از خدا میخواهم این بنده ناچیز را از ناکجاآباد افکار  تا عقائد عامه مردم و از به ظاهرخاصه دانشگاهی و حوزوی برهاند و به راه خود و به ناموس مشترکمان قرآن پیوند دهد.
5- به نماد:

هدفم در ابتدای نوجوانی پیش از آنکه به منطق ریاضی توجه کنم تبدیل متون به 1- نمودار 2- اینفوگراف ها  بود و همچنان هم هست از این جهت هر گونه نماد متّفق ریاضی یا هندسی یا ذوقی گرافیک یا نمودار در روشهای متعدد را در بر دارد و به این خاطر مطلق نماد را ذکر کرده ام. آنچان که براساس دو پاراف خدا که گوید1- " و جادلهم بالتی هی احسن"  2- " و فوق کل ذی علم علیم"  همواره باید در تنقیح روش کوشید.

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

از نظر من و شاید فقط خود من(باکی نیست) انسان قرآن گرا باید حداقل سه ویژگی داشته باشه

1- نه تنها باهوش تر از عموم مردم که باهوش تر و دقیق تر از خواص مردم باشه ( برداشت های سطحی و محدود کننده دلالت از قرآن مختص مردم و عالمان عادیست)

2- هیچ چیزی رو برای خودش بت نکنه (برای هیچ قانون و گفتاری به جز قرآن ارزش استقلالی محض قائل نباشد) با خودش فکر کنه که بله همیشه امکان دارد که من قضیه ای را از کتاب خدا استنباط کنم که نه تنها در روایات ائمه نیست که در طول تاریخ هم یا به ذهن کسی خطور نکرده و یا اگر کرده جرات گفتنش رو نداشته و به هیچ روایتی و شخصیتی و گفتاری و هنجاری اجازه نده که نیروی عقل و استنباطش رو از قرآن مختل کنه
3- اگر خواص مردم و متفکرین سرآمد جامعه بسیار کلی فکر کردند او سعی کند که کلی تر از آنان فکر کنه و اینو تمرین کنه تا همیشه در جهان قوی و اصولی خودش زندگی عزتمندانه ای داشته باشه


خوب مسلما مردم و علما جامعه یعنی توده و خواص معمولی مردم قرآن مداران را معمولا متهم خواهند کرد به:

1- بی سوادی
2- هرج و مرج طلبی (آنارشیست)
3- بی ادب و بی خانواده بودن( الزاما عرف گرا نیستند)
4- مغرور بودن
5- در طلب شهرت بودن با روش مخالفت کردن با توده عامی و عالم
6- و ...

پس صفت 4- برای حرف هیچ احدی در دنیا ارزش استقلالی، قائل نباشه حتی اگر پدر و مادرش باشند یا همسر و فرزند و هر روز سعی کنه که به راه خودش ادامه بده و نگذاره که هنجاری عموم جامعه و خانواده و دوستانش و عرف ها و برداشت های عموم مردم از دین و اعتبار و دنیا و حتی طبیعت و علوم تجربی، بر روش تفکریش تاثیر بگذاره در عین حال برای همه انسان ها از مومن و کافر ارزش قائل باشه و با مدارا به اراجیفشون گوش بده چون خدا هر کس رو با (ما اتاها و وسعها) دارایی و توانایی هاش بازخواست میکنه پس مثلا در عین اینکه تو برتر از من میاندیشی در حساب خدا برتر نیستی.