قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

دو سال در فراغ یار گذشت

سال نو شد و امیدوارم امسال هر کدوممون بتونیم در خودمون تحول ایجاد کنیم امّا دو سال پیش در چنین روزی عالم آزاد و حقیقی اسلام و مجتهد مردمی ، واقعی ، اصولی و مستقل محمد صادقی اصفهانی مشهور به تهرانی به رحمت حق واصل شد کسی که در زندگی علی وار خود به جز چند صباحی در مسند قدرت، باقی را در گوشه عزلت ایران ،لبنان، سوریه، عراق، عربستان خود به تحقیق  و نوشتن و تدریس و پاسخگویی براساس انتظارات شریعت مشغول بود و در زمان زندگانی جز تهمت و محدویت سخنرانی و درس و چاپ آثار و حمله غیر علمی تنگ نظران دینی این طوطیان بزدل گذشتگان بدتر از خودشان چیز چشمگیری بدست نیاورد و پس از مرگ نیز به جز آثاری در خور توجه و انقلابی و اصیل و به جز شاگردان و پیروانی عقل و قران مدار شاگردان دروغگویی پیدا کرد که مدارشان وسواس، ایجاد و پیگیری تفرقه، شخصیت پرستی، و تقلید کورکورانه از مردی بود که او در هر سه بار چاپ رساله عملیه اش بر تقلید و تقلید کار به شدت تاخته و بزعم قران هر سوال کننده غیر خواهان از بینات و زبر مسئله ای 1را  بدترین جنبندگان دانسته2 کسانی که به جای درک پیام اصیل قران و قائم کوچکش صادقی تهرانی3 باز به تقلید کورکورانه این بار از او روی آوردند و باز دائره شرکی صوفیانه مرید و مرادی و شخص انگاری به پا کردند. شناخت میزان علم و حقیقت، جز اموری است که خدا بر استناد به شواهد بسیار زیادی در قران که شما از بنده مسلطتر میدانید به افراد کمی از جامعه عطا میکند و مردم نیز براساس فرموده تجربی و عقلی پیامبرمان بر دین ملوک و صاحبان قدرتشان هستند4 و در حقیقت "الحق لمن غلب و لا لمن محق" از این جهت شکی در نظر من باقی نیست که مقام علمی و اصلاحی استاد علی الاطلاق ما مصلح کبیر دکتر صادقی تهرانی از صدوق ها ، کلینی ها و مجلسی و طباطبایی و شیخ بهائی ها تا مراجع تقلید کار اخیر شیعه گرفته تا ابن تیمه ها و ابن عربی و سیوطی و آل شیخ عبدالوهاب، ابن قیم ها و ... سنی بالاتر است با این حال وضوح کلام خدا قران و قدرت هدایت و اصلاح آن و شان و عظمت آن از پیام آور آن محمد ص که چه رسد به همگان بالاتر است و همین قران خود ردی بر تقلید خاص وبی فکر و پیروی از پدران و بزرگان قوم است که خود نوعی از شرک است چه خوش گفت مولای عدالت امیرمومنان علی ع به تک تک ما که "بندگی و تعهد به غیر از خدا نداشته باش که خدا تو را آزاد آفریده است " به هر حال درورد بر روحش و اینکه من از او جز خوبی چیزی ندیدم خدایا از بدی هایش بگذر 
عاش سعیدا و مات سعیدا
   خوشا آنانکه با عزت ز گیتی بساط خویش بربستند و رفتند
ز کالا های این آشفته بازار قرآن (رسم محبت) را پسندیدند و رفتند
***************************************************************
1- وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿43﴾ بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿44﴾

2- وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ ﴿21﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ ﴿22﴾

3- قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿46﴾

4- الناس علی دین ملوکهم

دیدگاه های کلی کافران و مومنان در برخورد با قرآن

کفّار و مخصوصاً معاندین نسبت به قرآن یک جهت گیری کلی دارند و مسلمانان هم پنج جهت گیری کلی دارند. که یک دیدگاه مطابق قران، سه دیدگاه مقصرانه و یک دیدگاه جاهلانه تقلیدیِ اکثرا قاصرانه و از روی تساهل وساده اندیشی است: 

 

کفّار معاند اکثرا می دانند که قرآن از نظر فصاحت، بلاغت، واژه، بی نظیر است چون در هم آوردی با آن ودیگر وجوهش ناتوانند. و می دانند اگر قرآن در 

 جامعه مسلمانان مخصوصاً در حوزه های اسلامی صد در صد جا بیفتد آنها را کنار می زنند. چون به قدری حقایق قرآن درخشان و بیانش روشن است 

 و حقایقش بر مبنای فطرت و عقل و علم مطلق است که اگر در جوّ اسلامی نمودِ واقعی پیدا کند، از نظر علم معرفتی، اسلام و قرآن جهان شمول 

 خواهد شد و کفّار و معاندین حاضر نیستند تحت سیطرة قرآن درآیند، پس فکر و عمل تقدیس*را در میان مسلمانها جا انداختند ـ زیرا مشرکان یکی از 

 دلائلشان که غیر خدا را می پرستند، تقدیس خداست .می گویند که خدا به قدری بزرگ و با عظمت است و ما به قدری کوچک و ناچیز هستیم که عبادت کردن ما نسبت به خدا اهانت است. بنا بر این ما خدا را عبادت نمی کنیم. خدائیان ، بتان ، طاغوتیان راعبادت می کنیم. کفّار هم این فکر را در 

 

 میان مسلمانها جا انداختند که خدا بالاتر است از اینکه بیاناتش را ما مردمان بررسی کنیم و بفهمیم. بیانات خدا مجهول است. چون همان طور که خدا  

وجودش معلوم است ولی ذاتش برای ما مجهول است .

اثبات عقیده یکتا باوری اوّلیه مشرکین قبل از شرک به خدا بتوسط آیات:  

 

تبصره روشی : براساس بلاغت و تشابه کلی قرآنی زمانی میتوان به یک آیه به تنهایی استدلال کرد که آیات قبل و بعد آن در دلالتش تاثیر اساسی نداشته باشند.  

 

1-3 قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿86﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿90﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿91﴾ المؤمنون  

 

4- قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴿31﴾ یونس  

 

5- أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ ﴿3﴾ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿4﴾ زمر 

 

البته آیات متضمن دیگری نیز شاهد این نوع از شرک است و اما شرک چندخدایی همچون الهه های یونان شرک بدتر و پیچیده تری است که آیات دیگری نیز شاهد چند خدایی است که از موضوع بحث خارج است. 

 

تهمت کافران به اینکه این قرآن همان غلو ها و مطالب بی اساس شایع کتب مدعیان پیامبری قبلی است:  

 

1- وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ ﴿25﴾ وَهُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَیَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِن یُهْلِکُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿26﴾ الأنعام 

 

2- وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا قَالُواْ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ ﴿31﴾ انفال 

 

3- وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ ﴿24﴾ نحل 

 

4- وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَئِذَا کُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿67﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿68﴾ النمل  

 

5- لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿83﴾ المؤمنون 

 

6- وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْمًا وَزُورًا ﴿4﴾ وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا ﴿5﴾ فرقان 

 

7- وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿17﴾ الأحقاف 

 

8- إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿15﴾ القلم 

 

9- وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿12﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿13﴾ المطففین

**********************************************************************************

پاسخ خدا به ادعای اسطوره بودن قرآن : 

 

1- یُرِیدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿26﴾ النساء 

 

2- قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ ﴿137﴾ آل عمران  

مشرکان و کافران در موارد ی هم به تورات و هم به انجیل نسبت سحر و به پیامبران ساحر و شاعر و ... داده اند اما موارد زیر قران را در برمیگیرد.  

 

1- وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿7﴾ أنعام 

 

2- لَاهِیَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿3﴾ أنبیاء (بصورت کلی در مورد همه کتب انبیاء) 

 

3- وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ یُرِیدُ أَن یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْکٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿43﴾ سبأ 

 

4- بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ ﴿12﴾ وَإِذَا ذُکِّرُوا لَا یَذْکُرُونَ ﴿13﴾ وَإِذَا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ ﴿14﴾ وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿15﴾ الصافات 

 

5- وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿7﴾ الأحقاف 

 

6- فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿11﴾ الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ﴿12﴾ یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾ هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿14﴾ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾ الطور 

 

7- اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾ وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿2﴾ القمر 

 

8- فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾ المدثر

ادعایی معاندان بر اینکه متن و قصه های قرآن سنبلیک است یعنی واقعیت ندارد:  

 

1- وَقَال الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کَانَ خَیْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَإِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ ﴿11﴾ الاحقاف 

 

2- وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْمًا وَزُورًا ﴿4﴾ 

 

ودر جواب خدا میفرماید: 

 

وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ﴿37﴾ یونس  

 

امّا مسلمانان:  

 

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ﴿32﴾ فاطر

جهت گیری اول، پیش فرض های غلط (مقصر تفریطی): گروهی اخباری شده قرآن را به عنوان قداست به کل کنار گذاشتند و استدلال کردند که جنس گفتارهای خدا بیانات خدایی است نه انسانی وبیانات خدائی را تنها خدائیان یعنی رسولان و دیگر معصومان محمدی ص میفهند و ما قادر به فهم متن قرآن نیستیم

جهت گیری دوم، روش غلط (قاصر): امّا برای نمونه گروهی از عالمان بنا بر رویّة دیرینة حوزه های علمیّه، مقلدانه، اصالة الحدیث شده ومراجعاتی به قرآن مگر در حاشیة حدیث نداشته و ندارند.  

بنای بر تقلید کورکورانه در دیدگاه و پس از آن در روش 

 

1- أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿24﴾ إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ﴿25﴾

2- وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ ﴿104﴾ المائدة

3- وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿28﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ ﴿29﴾ فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿30﴾ الأعراف

4- قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءکُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ﴿77﴾ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا وَتَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیَاء فِی الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَکُمَا بِمُؤْمِنِینَ ﴿78﴾ یونس

5- وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِه عَالِمِینَ ﴿51﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ ﴿52﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِینَ ﴿53﴾ قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿54﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ ﴿55﴾الأنبیا

6- وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿69﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿70﴾ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿71﴾ قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿72﴾ أَوْ یَنفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿73﴾ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿74﴾ قَالَ أَفَرَأَیْتُم مَّا کُنتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿75﴾ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿76﴾ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿77﴾ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿78﴾ الشعراء

7- وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿21﴾ وَمَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿22﴾ لقمان

8- وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ ﴿20﴾ أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِکُونَ ﴿21﴾ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ﴿22﴾ وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ ﴿23﴾ الزخرف

جهت گیری سوم ، انتظارات غلط (مقصر) :منتفعین و سوء استفاده کنندگان از نهاد دین در شیعه و سنی ، این گروه از شرعمداران حساب کردند که اگر به قرآن توجّه کنند، وحدت نظر، وحدت فکر، وحدت فتوی ایجاد می شود و این وحدت ها مزاحم با بودجه های حکومتی حاکمان سنّی و مرجعیّتها، مقامهای متعدّد علمی، عنوانها، دست بوسیها، سهمِ امامها، مفتی شدن ها وآیت اللّه العظمی گفتنهاست و لذا این کثرت را بر وحدت ترجیح دادند تا جایی که شخصی مثل صاحب معالم می گوید: قرآن ظنّیّ الدّلالة است. و این اهانت بزرگی به قرآن است و معنایش عاجز، جاهل و خائن بودن خداست. در حالی که سرّ جمع قرآن در زمان خود رسول خدا چنان بود که قرآن آن گونه که هست و نازل شده استفاده شود.  

 

«وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (فرقان، ۲۵/۳۰) و رسول گفت: پروردگارا قوم من محقّقاً قرآن را مهجور و دور داشتند. آیا هجران ودوری از قرآن، هجران ودوری از رسول هست یا نه ؟ چون قرآن متن رسالت و نُبُوّت رسول است. آیا قوم، قوم اسلامی زمان حضرت ص است یا قوم، کلّ اقوام اسلامی در طول زمان است ؟  

 

1- إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿159﴾ إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿160﴾ البقرة 

 

2- إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿174﴾ أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿175﴾ بقره 

 

3- وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ ﴿187﴾ آل عمران 

 

4- الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ ﴿91﴾ فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ ﴿92﴾ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿93﴾ حجر 

 

5- وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ ﴿66﴾ مائده 

 

6- ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ﴿32﴾ فاطر 

 

جهت گیری چهارم،پیش فرضهای غلط (مقصر افراطی) : گروه دیگری درمقابل تفریط اخباریون با نام قرآن بسندگان یا قرآنیون در برابر قرآن موضع افراطی به خود گرفتند و برای روایات قطعیه حاکی از سنّت جز در کیفیت انجام عبادات که توسط صحابه منعکس شده ارزشی قائل نشدن که برای نمونه دکتر توفیق صدقی در مجله المنار در یک مقاله تحت عنوان" الاسلام هو القرآن وحده" اسلام همان قرآن تنهاست" به نظریاتشان میپردازد. سرجمع به نظر میرسد متاسفانه این گروه آیاتی را که ناظر بر انحصار وحی لفظی تنها به الفاظ قرآن میباشد را تنها در معنای واژه ای آیات داله قرآن میدانند وتوجه نمیکنند که قران شامل رموز(مقطعات 26 سوره ) و بطونی است که آنها نیز از مجموعه قران میباشند و در حقیقت سازنده سنّت پیامبر اسلام است.  

 

جهت گیری پنجم: مطهّرونند که شامل عموم تا ائمه اطهارند کسانی که با پاک کردن خودشان و پاک شدن از جانب خدا ،پیش فرض ها و تفسیرهای براءی و تحمیل ها را کنار گذاشته وبا قرآن رفتاری متعادل داشته و دارند 

 

وَالَّذِینَ یُمَسَّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ﴿170﴾ أعراف 

 

إنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ ﴿29﴾ لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ ﴿30﴾ فاطر  

 

 

پاسخ به برخی انتقادات اصلی تقسیم بدنی های مبحث قبلی مبانی برداشت معصومانه از معارف قرآن  

 

 

- در پاسخ به اینکه چرا یک مبحث را ابتدا باز نمیکنی تا رفته رفته به کل مطلب برسی؟

اکثریت ما انسانها با استقراء در تفکر از جزء به کل میرسیم امّا محدود کردن کل تا رسیدن به جزء روشی پیچیده تر امّا دقیق تر در پرهیز از اشتباه انتساب حقائق و معارف به یکدیگر است و در واقع دوگونه میتوان به تعریف یک مبحث پرداخت: 1- ( تعریف جامع و مانع)ابتدا آنکه آن را جامع وصف کرد و سپس به توضیح صفات سلبی آن پرداخت .2- ( تعریف مانع و جامع) روش مفیدتر عکس روش است که ، ابتدا به صفات سلبی مادّه یا مبحث میپردازد تا کم کم به شعاع دائره وصف صفاتش نزدیک تر شود و سر آخر آنرا وصف میکند. فائده و برتری این روش که من آن را در ذهن میپرورانم آن است که اگر خواننده و یا شنونده مبحث عجله نکند و خود نیز با این شیوه به تفکر بپردازد به سهولت روابط مبحث مورد معرفی را با کل از مباحث و جایگاه آن درک خواهد کرد و در انتساب جایگاه موضوع به خطا نخواهد رفت نمونه ای ساده از این دو روش را در پاسخی یکسان به پرسش زیر آورده ام

کاخ موزه سعد آباد در کجاست؟

1- ذهن پرسشگر یک نوجوان تهرانی: کاخ موزه سعد آباد به مجموعه عمارت‌ها و کاخ‌هایی گفته می‌شود که ... در دره دربند در منطقه 1 در تهران، در ایران، در خاورمیانه در ... قرار دارد.

2- ذهن پرسشگر یک نوجوان آمریکایی: کاخ موزه سعد آباد در خاورمیانه ، در ایران، در تهران، در منطقه 1، در دره دربند قرار دارد و به مجموعه عمارت‌ها و کاخ‌هایی گفته می‌شود که ...

نمونه دیگر اینکه اگر دقت کنید ما ایرانی ها در نشانی دادن از روش تعریفی کل به جز ( از شهر تا پلاک منزل) استفاده میکنیم در حالی که اروپایی ها از پلاک منزل به کوچه و محله و شهر!!! در حالی که روش مفیدتر همان روش ما یعنی کل به جز است

به نظر بنده روش سلبی کل به جزدر موشکافی علوم انسانی بسیار راه گشا است و میتواند ازبروز اشتباهات و سردرگمی ها جلوگیری کرده و مبنایی تر و روشمند میتواند ما در انتسابات ناخودآگاه غلط جزء به کلی حفظ کند. 

 

- در پاسخ به اشکال من این تقسیم بندی شما رو قبول ندارم:  

 

اگر شما قسمتی از اصل مطلبم را قبول ندارید مانند دوستی که اصلا وجود واژه های این همان (exactly sames) و یا اضداد را در حوزه یک زبان قبول ندارد که در بحث مانعی (فصلی) من جایی ندارد و نیاز به یک بررسی مبحثی جداست امّا اگر تقسیم بندی جدیدی دارید بفرمائید تا من هم تقسیمات مبحثی خود را تغییر دهم، اما برای نمونه شما میفرمائید در روشهای معرفتی بشر من تقسیم به داوری و گردآوری را قبول ندارم مثلا "تفسیر با حدیث" در کجای این تقسیم بندی شماست ؟باید گفت تفسیر ماثور یا حدیثی زیر مجموعه تفسیر و تاویل متن (هرمنوتیکی) که آن نیز خود زیر مجموعه روشهای داوری است این اشکال شما مانند آن است که من بگویم حروف از الف تا ی هستند و شما بگویید پس چرا "ب" را نگفتی؟ پس "ج" کجاست! در ثانی اگر شما تقسیم بندی جدیدی داید بفرمائید شاید بهتر از تقسیم بندی مبحثی من باشد.  

 

- منتقدی میگوید: "ویژگی ها و مختصات انسانها بگونه ای است که گونه گونی و اختلاف عقیده و فکر ذاتی حیات انسانی است" لذا فکر اینکه بتوان به یک برداشت و فهم واحد – اعم از معصومانه یا غیرمعصومانه- از قرآن – یا هر متن دیگری- رسید، اساسا باطل است و نباید دنبال آن بود.  

 

اینکه میگویید "ویژگی ها و مختصات انسانها بگونه ای است که گونه گونی و اختلاف عقیده و فکر ذاتی حیات انسانی است." درست است زیرا حقیقتی از سنن الهی است که خدا ویژگی های زن و مرد، قبیله ها و نژادها و در واقع تک تک انسانهای هر ملل را گونه گون آفریده تا از برخورد این اختلاف ها آنها که خود را پاکتر کرده اند به صورت نموداری خطی از مخلوط حق ها و باطل ها تا میتوانند باطل را پس بزنند و حق ها را از آن مصفی کنند امّا در عین حال پلورالیزم و صراط های مستقیم باطلی است در مقابل مدلول معصومانه قرآن و وظیفه همه ما پس زدن دلاتهای غیر معصومانه و تحمیلی بر قرآن تا رسیدن به یک یا چند مدلول معصوم واحد مورد اراده الفاظ خدا در هر مبحث ظاهری متشابه از قرآن است. راه معصومانه یکی است واگر شما توان رسیدن به آن را خود با افکار فلسفی از خود سلب کرده اید این خطا از قران نیست و راه ممزوج حق و باطل خود خطاست خدا هم میفرماید که باطلی که حقی را از صرافت بیندازد پس از آن دیگرچنین حقی،به هیچ وجه حق و صراط به شمار نمی آید. این از تحمیل دلالت باطل شما بر مدلول معصوم قرآن است. مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون تو را سودای سر بالا نبود. ادله قرآنی بر باطل بودن عقیده فلسفی صراط های مستقیم وپلورالیزم بسیار است خصوصا به سه دلیل واضح زیر:

1- صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ ... (7 ) حمد

2- وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿153﴾لأنعام

3- وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ﴿36﴾ یونس

برای هر دو دسته مسلمان (فریقین سنی و شیعه) مینویسم

برای هر دو دسته مسلمان (فریقین سنی و شیعه) :
مردم مسلمان سنی و شیعه ی مقلد و کور و متعصب امروز جهان اسلام  و علما ء هر دو فرقه نیز که نشخوارگر و طوطی اقوال و ان قلت های کتب و روایات پدران و گذشتگانشان هستند در حقیقت دو فرقه دارای انحرافات و خرافه ها هستند این دو در حقیقت دو فرقه اسلامی اما هر کدام تا حدی منحرف از اسلام هستند که پیوسته با هم مناظره و کشمکش و مباهله و لعن و نفرین دارند در حالی که هردو گروه، فرقه گرا و شخصیت پرست هستند و بدون مراجعه صریح و مستقیم شخصی به قران و در ذیل آن روایات حاکی از سنت دائما در حال نقل قول و سعی در اثبات اینکه حق تماما در زیر فرقه آنها جمع شده است میباشند در حالی که خدا صریحا میفرماید حقیقت محض در زیر چتر عقیدتی فرقه ای جمع نمیشود إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ ﴿159﴾ انعام   امروز مباهله ای بین شبکه متعصب شیعه فدک و شبکه متعصب سنی الحکمه بین یاسر الحبیت و محمد الکوس و مباهله ای دیگر بین وهابی البراک و امامی آل محسن را از یوتویوب دیدم به یاد این آیه قرآن افتادم که
 وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ ﴿52﴾ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ زُبُرًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ﴿53﴾ مومنون   و واقعا برای هر دو گروه  مسلمان متاسفم ظاهر گرایی و متن گرایی خلاف عقل سنی خصوصا با توجه به قدرت و ثروت عظیم خاندان آل سعود و محمد بن عبد الوهاب و آل شیخ با عقیده حنفی ابن تیمیه ای  و عقل و فلسفه گرایی افراطی به دور از نصوص قران  و روایت زدگی شدید شیعه در قم و نجف و لبنان ما مسلمانان را جیره خوار و دنباله روی کفار و شیطان پرستان و خود پرستان دنیای معاصر نگاه داشته است پس من نه شیعه ام و نه سنی و از رفتار ها و اقوال خرافی و بدعت های هر دو گروه ابراز انزجار میکنم در حالی که حق گاه در نزد سنی و گاه در نزد شیعه و گاه هر دو از آن دورند.  از بدعت دراذانی که عبارت حقه "اشهد ان علیا ولی الله" را خلاف سنت پیامبرم و سیره ائمه منتصب معصوم از جانب خدایم به ناحق در آن داخل کردند تا آن اذانی که در آن عبارت " الصلاه خیر من النوم" خلاف سنت داخل کردند از هر دو تبری میجویم. از نمازی که بدعت دست بر دست نهادن(تکتف) در آن واردشده تا نماز شیعه ای که پاهایشان را خلاف سنت به عرض شانه ها باز نمیکنند تبری میجویم از رفتار اهل سنتی که بر خلاف خدا که میگوید : یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿13﴾ متعصبانه از عملکرد همه صحابه دفاع میکنند و مقام و صحابه بودن را به قدری افسانه ای و خرافی بالا برده اند تا گروه بسیاری از شیعه که همتشان بر لعن و اثبات کفر ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه و...بر خلاف خدا که میگوید : تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿134﴾ و(141) و زار زار گریه کردن های مخالف مسئولیت در هیئت ها و ذکر مصیبت های بی ثمر تاسوعا و عاشورا و قمه زنی و علم کشی و رفتارهای عبث و ادای جملات شرکی در درخواست از ائمه و تفکر شرکی وسیله بودن مستقیم ائمه و روا کننده حاجت بودن و خلاصه از شیعه صفوی و سنی عمری و از هر گونه دودستگی و شرک و فرقه گرایی و تقلید بی تفکر و سوال بدون بینات و زبر و شخصیت پرستی و شخصیت مداری و... تبری میجویم مسلمانم و موحد و قران مدار و نه تقلیدکار فرقه گرا و شاید تنها شباهتم به شیعیان در عقیده انتصاب و عصمت پیامبر و 13 معصوم محمدی باشد  والسلام
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾ قصص