قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

هیچ چیزدر این دنیا،غیر از قرآن( حتی علوم تجربی هم) یقین آور نیست. در همه چیز شک کنید.

  هیچ قانون تجربی صد در صد نیست   همه چیز یک نظریه و فرضیه است.

نمونه اول در جامعه:

تا به حال با خود فکر کرده اید چرا در طول تاریخ اسلامی حاکمان جوامع مسلمان و به تبع آنها مردم مسلمان، حرمتی  را که برای مشروب الکلی قائل هستند برای مواد مخدّر  قائل نیستند؟ 

1-      قرآن  اصل کلی حرمت تمام پلیدی ها را در خود دارد که مواد مخدّر مصداق بسیار بارز آن است. "الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ ... یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ" در حالی که حکم مختصّ خمارکننده نهایتا با واژه اجتناب آمده است. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ  حتی میتوان گفت کسانی که میگویند به جای درمان منشا درد روحی و جسمی به سرزمین ناکجاآباد مواد مخدّر پناهنده میشوند. مصداق "الْمَیْسِرُ"یعنی وسیله کاذب آسان کننده را مرتکب شده اند.  امّا به نظر من چون حاکمان ما از حکومت های پیشین ما تاکنون و چه بسا در آینده همواره خودشان از مواد مخدّر استفاده میکرده اند جرات فتوی به تحریم آن در بین عالمان مسلمان نبوده است. برای نمونه شاهان صفوی و قاجار خودشان بانی اعتیاد بوده اند.  یا در مورد امثال سیگار و قلیان  که نه تنها اعتیادآورند که مضر هم هستند خدا دارد: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ... وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ..." حرمتشان واضح است.

2-      2- مواد مخدّر جدید چون "اکستازی" یا شیشه علاوه بر مخدّر بودن ، خمارکننده هم هستند.

نمونه دوم در ادبیّات:

دوستی به محل کارم آمد و جمله ای عربی را تعریب کرد.  میگفت در جمله مجهول الفاعل "نُظر فی الامر"  عبارت "فی الامر"  نائب فاعل و محلا مرفوع است. بسیار بحث کردم و دفاع کرد خلاصه آنکه به نظرمن

1-      عبارت " هر جمله ای فاعل میخواهد"  اصلی غلط است. بله هر کاری فاعل میخواهد ولی هر جمله ای برابر با هر کاری نیست.

2-      وقتی به هر علتی فاعل را نمیدانیم یا کلا مجهول آورده شده. امر مجهول نائب نمیگیرد. کدام ابلهی میگوید هیچ ندارم و برای این هیچ، (نه به جای این هیچ) هست را جانشین میکنم یا به قولی برای نداشته ام باید نائب بگیرم تا وظیفه نداشته و نبوده، را عمل کند!!! چه را عمل کند؟  "مجهول الفاعل ~ فاعل V   نائب فاعل"  
در ثانی
عبارت "فی الامر" موضوعی بی جان است چگونه فاعل چیزی میشود یا نیابت از فاعلیت میکند؟ اگرتا به حال فکر میکردم
که عقل نژاد آریا از سیبویه و کسائی و غیر که همه ایرانیند دستور زبان عرب را نوشته اند. پس برای این عقل ناقص همچون نژاد سامی متاسفم!

3-      یعنی چه محلا مرفوع یا فی محل الرفع؟  هدف از اعراب محلی چیست؟
- جمله یا محلی از اعراب دارد یعنی اعرابش عامل معنویست و یا عامل معنوی نیست. حالت سوم چیست و به چه کار میآید؟  در جمله مذکور
"فی الامرِ" 
 فی، مبنی و "الامرِ" مجرور است. اینکه قبلا چه بوده و این سری فلسفه ها هم همه کشک و تخیل است . یادمان نرود ما پیرو منطق قرآنیم و زبان این قوم سر تا پا جهل و بی معرفتی را تنها به جهت قرآن طالبیم. و هدف از صرف و نحو و بلاغت جز معنی نیست پس گرفتار فلسفه ها و لاطائلات نشویم.

4-      یا در تجزیه "ضربتُ" میگویند فعل است و فاعل   در حالی که ثواب آن است که بگویند فعل+ نشانه ای از فاعل  امّا در آن صورت خودشان، در تجزیه "انا ضربتُ"  باید بگویند  فاعل است و فعل و فاعل است. واعجبا ! پس دو فاعل داریم!  در حالی صواب آن است که گویند  فاعل+ فعل + نشانه فاعلی

الغضب مفتاح کل شر

 اصولا همیشه سعی میکنم آرامش خودم رو حفظ کنم

وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ﴿37﴾ 


به این اصل اعتقاد دارم که فرقه گرایی، شخصیت گرایی در هر عنوانی عامل ایجاد خشونت میشه، خشونت همیشه برابر فراقانونی فکر و عمل کردنه و کسی که لذت فراقانونی عمل کردن رو چشید از دو نمود خارج نیست یا داره به یک نظام یکه سالار دیکتاتوری تن میده و یا خودش یک دیکتاتوره

امّا سه نکته:
1- اصولا مدافع خشونت بودن ربطی به این نداره که دین گرا باشید یا نباشید.

مصداق بارزش در جامعه ما دفاع کردن از عملکرد فرا قانونی رضا پهلوی قلدره که هم از اصول گرا ها و هم از ملی گرا ها هم از لائیک ها و سلطنت طلب ها و هم از اصلاح طلبان مدافعینی داره. البته منکر این نیستم که مثلا در اصول گراها داستان غلظت بیشتری داره! بله کسانی هستند که از رفتارهای جنون آمیزش که مثلا برای دیگران سرمشق نظمی شده و ایران رو از بی صاحبی و... خارج کرده دفاع میکنند. و میگویند آره گاهی خشونت لازمه! این جرعه شراب نجس رو بخور یک پیک برای عروق قلب جامعه مفیده آره داداش امّا برای اینکه ذهنتون دچار مغالطه مناقشه در مثال نشه اسمی از کسی نمیارم.

2- نطفه خشونت و دیکتاتوری در خانواده بسته میشه،

انواع سالار بودن ها از مرد و زن و فرزند سرآغاز زندگی این شجره خبیثه است. و بدبختی بزرگ اونه که به دین منتسبش کنند. مگر در قرآن خدا نگفته به پدر و مادرتون حتی اف هم نگید مگه در قرآن پس اطاعت خدا نیامده که از پدر و مادرتون تبعیت کنید؟!!! در حالی که تحمیل معنوی به قرآن میکنند ، اُف، توهین و فحش است نه تنها هیچ ربطی به مخالفت نکردن، مخمور بودن، استقلال نداشتن نداره که قید "حتّی" در کلام خدا نیست که علمای ما ازش برداشت قیاس اولویت میکنند، بلکه جمله عطف شده با فاء تذکر بیشتر یک اصل همه گیر رو رسونده که نباید به علت وجود صمیمیت و غیره در خانواده این اصل حرمت فحش را فراموش کرد .
زیرا به علت های متعدد رفتار یکی از پدر و مادر یا هر دو با هم به خشونت( الْکِبَرَ) منجر میشود که برای این قضیه علت یابی هایی دارم که اگر خدا بخواهد در آینده از آنها خواهم نوشت.

"وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا ﴿23﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا ﴿24﴾ رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًا ﴿25﴾"

در مورد قاعده"وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا " هم نشانه ای از تبعیت دیده نمیشه بلکه گاهی احسان کردن به پدر مادر در مخالفت کردن باافکار باطل یا کجرویشان است فراموش نکنید همه در نزد خدا برابریم و هیچ کس بر ما جز او و قرآنش و در طول قرآنش، رسولانش برتری به تبعیت ندارند.

3- طرفداران انقلاب های اسلامی (ایران یک نمونه بود یا همانطور که در مصر به شکست انجامید و... منظورم طرفداری از خشونت بدون بررسی عواقبشه) به دنبال اسلام انقلابی و اقتدارگرا هستند و مخالفینشون به دنبال اسلام رحمانی! امّا حقیقت اینه که اسلام  و مسلمان هم نه باید خشن باشند و نه منفعل و واداده ،برای  مسلمان قرآنی تنها دو قطب نداریم که یکی رو برگزینیم.! از این جهت اصول گراهای خشن و دگم و اصلاح طلبان بی سواد و وا داده  راهکار قرآن نیستند. ، راهکار قرآن عمل صالحه ، کار مفیده با نتیجه مفید و راه صحیح اونه که میفرماید "مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ "   شدت داشتن معنیش خشم و غضب و عصبانیت نیست چون احساسی شدن مخالف عقلانی عمل کردن بر ضد دشمنه  پس با شعار ضد دادن و توهین و داد زدن و سخنرانی ضد کردن دشمن از بین نمیره بلکه با کار علمی و داشتن سیاست معین و حفظ و رحمت بر نیروهای داخلی و بیگانه نخواندن روشنفکران و سرمایه گذاری بر عقلای جامعه دشمن ضربه میخوره ای کاش کمی از سیاستهای زیرپوستی و به شدت تهاجمی جهود این نژاد برتر خلق شده خدا رو ما هم  بله ما هم میداشتیم.

امّا برخی گراهایی که میتونید این شجره خبیثه خشونت رو در خانواده شناسایی کنید.

1- به به ببینید چه بچه حرف گوش کنیه،
2- ما جرات نمیکردیم تو صورت پدرمون نگاه کنیم،

3- چوب معلم گُله هرکی نخوره خُله،
4- کار خوب رو بابای من کرد که گفت: برو بچه مستقل باش من چیزی بهت نمیدم، اینطور بود که من رو پای خودم ایستادم!( توجیه خشونت به مستقل شدن)

گرای پنجم رو شما بدید

بررسی گزینشی کتاب "رابطه متقابل کتاب و سنّت" علی نصیری

 

یکی از کتابهای نایاب بازار که چاپش مدتهاست تمام شده و تجدید چاپ نشده کتاب حجه الاسلام دکتر علی نصیری "رابطه متقابل کتاب و سنّت" است.حتی انتشاراتش هم دو نسخه بیشتر نداشت که هر چه اصرار کردم یک نسخه اش را به من نفروخت  به هر حال در همان سال انتشارش با آقای نصیری در نمایشگاه قرآن بحث هایی داشتم که او را عالمی بسیار سنّتی و دارای کلامی صریح هچون دیگر حوزویون دیدم که بهیج وجه عقیده " انحصار الفاظ وحی به قرآن" را با استدلالات من نپذیرفت. این کتاب را در دو کتابخانه  از مجموعه کتابخانه های شهرداری تهران پیدا کردم ولی نهایتا در کتابخانه ملک  مورد مطالعه گزینشی قرار دادم.


دو نشانه بر  امکان پیش داوری داشتن یا تعصب غیر علمی مهدی نصیری  در کتابش"رابطه متقابل کتاب و سنّت"

1-      استفاده از منابع مخالف، در طرح نظر مخالف خود نشانه ای بر پیش داوری داشتن : چرا نویسنده نظرات قرآنیون را، برای نمونه نظرات چکراوی را نه مستقیما از کتابهایش که ابتدائا از کتابهای مخالفش آورده مانند "القرآنیون و شبهاتهم حول السّنه" این رفتار برخورد علمی نیست.

2-  تحمل نداشتن نویسنده بر نظر مخالفش، نشانه ای بر پیش داوری داشتن:   در هنگام نقل دلیل های قرآنیون نمیتواند صبر به خرج دهد و همراه  آوردن نظرشان در همان محل به نقد و رد میپردازد پس از تقسیم بندی به 8 دلیل و آوردنش سپس جداگانه هم، به رد و نقد آنها میپردازد.

او دلایل قرآنیون را به 8 دلیل تقسیم کرده و سپس در فصلی جداگانه به رد پرداخته است، با توجه به اختلاف عقیده خودم با نظرات رایج شیعه نسبت به قرآنیون  تقسیم بندی اصلاحی خودم نسبت به آن 8 دلیل اینچنین است:


عقائدی انحرافی از قرآنیّون

1-         پاسخ گویی آیات دال قرآن به  همه نیازها  ( فما الداعی الی الوحی الخفی)

2-         انحصار تبعیّت از وحی به آیات دال قرآن

3-         اعتبار دادن به سنّت پیامبر دوگانگی متضاد احکام در اسلام را در پی دارد.

4-         اهتمام پیامبربه کتابت قرآن و نهی پیامبراز نوشتن حدیث، برابر نهی پیامبر از وجود سنّت دینش است.

5-         تمامی گفتار و رفتار پیامبر ص منسوخ به زمان و مکان و مخاطبین اوست و سایر این سه را در برنمیگیرد.

6-         تدوین صحاح ستّه و اربعه توطئه کاملا ایرانی برای نابودی اسلام بوده و سنّت زمینه تفرقه مسلمانان است.

 

عقائد از نظر من صحیح  یا  مطابق با واقع قرآنیون ولی  مخالف باور  اکثریت شیعه و سنّی امروز

1-         جز قرآن هیچ چیز بر پیامبر اسلام وحی نشده است.

2-         احادیث حداقل دو قرن پس از پیامبر تدوین شده اند چگونه قادر به نقل صحیح گفتار شده باشند.

3-         چگونه خدا دینش را با روایتهایی میفرستد که در سند و متن مشکل دارند؟! (حاکی بودن روایت از بخشی از دین و نه عینش)