نتیجه ارسال الرساله لدعوه صداقه مع واحد سنی المصری المتزمت

این هم نتیجه فرستادن درخواست دوستی برای کسی که خودش را رهیافته میبیند و ما را نزدیک به کافر یا یه چیزی همین اطرافش

7 ساعت پیش
Hamid Gheidar

السلام علیکم دائره الحب بین المسلمین بسبب واحد و هو القران اوسع من الروایات و التاریخ خاصه بین الایرانیون و المصریون کلنا اخوه و الله یقول: تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ سوره البقره 134 البقره  

2 ساعت پیش
ابو عمار

وعلیکم السلام حضرتک بتقول بین المسلمین مش بین السنة الذین اتبعوا سنة الرسول الکریم والشیعة الذین یسبوا الصحابة وامهات المسلمین .
 الأخ الفاضل : الشیعة اخطر على اهل السنة من الیهود والنصارى لسبب بسیط جدا انا الیهود والنصارى معروف هم عایزین ایه
اما اهل الشیعة یظهرون غیروا ما یخفى فى صدورهم

اخى الفاضل لا اقبل بصدیق یسب اهل البیت والصحابة وامهات المسلمین .
 لا اقبل بصدیق یحرفوا القرآن الکریم ویخترعوا ما یسمة بقرآن فاطمة
لا اقبل بصدیق یقولوا انا اولاد الرسول لیسوا اولاده الا فاطمة الزهراء
 وهذا اقویل المشایخ والعلماء الشیعة والحمد لله توجد وتقول علنى على القنوات الخاصة بالشیعة لو ما عندک علم راجع ما قالو عن بنات الرسول .
 لااقبل بصدیق یقتلون فى اهل السنة ویطلقون علیهم صائبة

لا اخى الفاضل لا اقبل دعوة لصدقتک . مع السلامة
وهدنى الله وایاک الى ما یحبه ویرضه 

11 دقیقه پیش
    Hamid Gheidar
اسف بسبب تفکرک القشری و الاتخاذی من السلف المقلد و لا البرهان و لا العقل و الان لا مجال لبحث مطول لو انت ترید و الان فصل امتحاناتی الترمیه و لکن استقبل فی الشهر الاتیه لو تطلب منی و اما بالموجز:
 اخ ابوعامر انت تخاطبی باسم الاخ الفاضل لکن لا تصدق اسلامی الم تسمع قول الله :
 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿94﴾
 
1- انا لا اسب الصحابه و امهات المومنین بدلیل هذا الایه اولا لیس سبب لهذا الامر :
 تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ سوره البقره 134 البقره 141
 
"إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا "
 ثانیا ملاک الاسلام آیات الرحمانی و آیه واحده ضد السب:
 
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ﴿108
 

و اما انا مسلم حر ضد بعض اوهام و التذمتات السنیه و الشیعیه الموجود
ثانیا هل من صحب الرسول ص و بسبب آیه واحده و هم متفقون تحت الشجره مقدسون الی نهایه عمرهم ومن هو مقامها ام المومنین و فهی منزه من الرجس و السیئه و حتی الکفر ؟ و هل انتم السنه یومنون ببعض الکتاب و یکفرون ببعضه و لا یفسرون الایات بالایات حتی تجعل انفسکم فی الفتنه؟ "وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ" و لا تنظر الی الایات الاخری و مثل الوهابیون تتخذون الجمود و قشر الایه و لا تتفکرون فی المتشابهات الحکمیه و النظریه الاخری؟ احترموا لقوله: وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا ﴿33﴾
 

2- قاطبه الشیعه بل کلهم لا یعتقدون بقران غیر هذا المصحف الرائج من زمن الرسول و مشهور بروایه الحفض عن العاصم الکوفی و هذا افک بیننا لان احادیث التحریف فی کتب الفریقین موجود و نحن نعوذ بالله ان نضرب علیکم تهمه قبول التحریف القران بل هذا مطلوب المعاندین المسیحی و الیهودی اکثرا

3- قضیه السیاده من قبل الرسول ص لیس امر هام بل یفلح بدرجات من اتقی و یعمل بالاحسن العمل إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿7﴾
 
" إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ "
 
4- اما الحال فی العیان مذهب الاستعماری الوهابیه یقتلون السنه و الشیعه خاصه مذهب تصنعی یزعمون بانهم سلفی

اللهم اجعلنا من المتمسکین بالکتاب و من مقیمین الصلوه انک یا الله لا تضیع اجر المصلحین ادعوک بالعافیه و بالتفکر فی سطور الاعلی و لا ادعی بانی اتفکر مطلقا
وهدنى الله وایانا الى ما یحبه ویرضه
 مع السلامه

مصلحان مشهور قرانی

مدافعان مشهور تفکر اصاله القرانی و برتری پژوهش آن ماقبل روایت شامل افراد زیربودند و هستند

1-  نصر حامد ابوزید           سنی طنطا مصر   قاهره  مادرید  هلند
2-  شیخ محمد الغزالی      سنی   البحیره مصر
3-  شیخ محمد عبده         سنی   البحیره مصر
4-  شیخ جمال البنا           سنی   البحیره مصر
 5- شیخعلی عبدالرزاق      سنی   المینا مصر     لندن
 6- محمد الشحرور            سنی   دمشق 
 7- سید محمدجواد غروی   شیعه   اصفهان
8 - محمد صادقی تهرانی    شیعه   تهران  قم نجف بیروت  دمشق  مکه مدینه
 9- شریعت سنگلجی         شیعه
 10-سید ابوالفضل برقعی    شیعه  قم  نجف
11 -محسن  کدیور             شیعه  قم  تهران     کارولینای شمالی
12- احمد صبحی منصور      سنی  کفرسقر مصر  ویرجینیای شمالی  رییس مرکز جهانی قرآن کریم (IQC)

از این افراد من تنها با آیت الله صادقی و پسر آیت الله محمد جواد غروی، دکترغروی و دکتر محسن کدیور صحبت کرده ام محل اولی تولد و باقی مهاجرت است .به نظر شما کدام شخص مشهور دیگری را میتوان اصلاحگر قرانی دانست و به لیست بالا اضافه کرد؟

ادلّه‌ی انحصار خاتمیّت وحی برای پیامبر اسلام

                               ادلّه‌ی انحصار خاتمیّت وحی برای پیامبر اسلام

ختم وحی, نبوّت و رسالت

کل شئون وحی رسالت و نبوّت و کلاّ وحی هدایت مکلّفان توسط خاتم رسولان و پیمبران حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) بر اساس ضرورتی روشن و غیر قابل انکار از ادلّه‌ی کتابهای آسمانی و خصوصاً آیاتی از قرآن و سنّت قطعیّه و پیامبر خاتم یافته است.

به منظور پایان دادن به دعاوی رسالت و نبوّت پس از حضرتش و مأیوس نمودن امیدهای کسانی از گذشتگان مانند غلام احمد قادیانی, علی محمد باب, حسینعلی بهاء و معاصرانی لبنانی و ایرانی و آیندگان که دعوی رسالت پس از رسول اسلام را داشته یا خواهند داشت نصوصی از کتابهای آسمانی به اختصار بنظر خوانندگان عزیز می رسد.
دلیل ما بر ختم وحی و ختم رسالت و نبوّت آیاتی چند از کتب آسمانی است که نمونه‌ای از آنها را بازگو می‌کنیم .
ابتدا در مورد وحی سخن را این گونه آغاز می‌کنیم که وحی دارای درجات و مراتبی است : اوّل وحی شیطانها به یکدیگر < شیاطین الإنس و الجن یوحی بعضهم إلی بعض زخرف القول غروراً> (انعام :112) شیطانهای انس و جن وحی می کنند بعضی بر بعضی دروغهای زینت‌‌یافته را از روی غرور . طبق این آیه کارها و اعمال شیطنت بار بی‌ارتباط با پیامهای شیطانی نیست . ادّعای دروغین وحی ربّانی خود یکی از مصادیق وحی و تلقین شیطانی است . چه بسا خود فرد گمراه بدلیل غوطه‌ور بودن در آن از آن آگاهی ندارد . < و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعا > ( کهف:104) و می پندارند که ایشان نکو کار را انجام می دهند.

دوّم وحی به جمادات مثل زمین < بأنَّ ربّک أوحی لها > (‌زلزال‌:‌5‌) که پروردگارت برای زمین رمزی در تکوینش قرار داده که بدینوسیله گیرنده صدا و سیمای اعمال مکلّفان است.

سوّم وحی به حیوانات مثل زنبور عسل < و أوحی ربک الی النّحل أن اتّخذی من الجبال بیوتاً و مما یعرشون > ( نحل:68) پروردگارت به زنبور عسل رمز داد که از کوه‌ها لانه‌هائی برگزین ... .

چهارم وحی خاصّ موضوعی به مومنین مانند مادر موسی . < و أوحینا إلی امّ موسی أن ارضعیه > (قصص:7) به مادر موسی وحی کردیم که موسی را شیر بده و ... .

پنجم وحی عام موضوعی به مومنین < إنَّ الذین قالو ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه الاّ تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنّه الّتی کنتم توعدون > ( فصّلت:30 ) محققاً کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس پایداری کردند فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند که ... . که از این مرحله تعبیر به وحی نشده بلکه به عنوان نزول ملائکه یاد شده است. این معیّت و تنزّل پی در پی ملائکه جهت همراهی مومنین با استقامت از رحمت عام و نوعی الهام الهی است . این گونه وحیها متقطّع نشده و احیاناً استمرار دارند چنانکه کلاّ از وحی احکام الهی جدا هستند .

کسانی از صاحبنظران مانند ابن عربی, شهاب الدین سهروردی, جنید بغدادی, عبدالقادر جیلانی و سایرین استمرار اینگونه وحیها را با وحی رسالتی و احکامی خلط کرده و التقاط نموده اند‌ . در حالیکه وحی رسالتی خاتمه یافته و سایر وحیها در شرایط خاص خود استمرار دارد که در جای خود بحث شده است.

ششم وحی نبوءَت که اوّلین رتبه گیرندگی وحی احکام است بدون رسالت در فرستندگی آن مانند لقمان که تنها رسول خود بود و رسالتی برای ابلاغ به دیگران نداشت.

هفتم وحی رسالتی یعنی مأموریّت و رسالتی است از طرف خدا برای فرستادن و ابلاغ احکام به دیگران اعم از وحی مستقل چون وحی پیمبران اولوالعزم با وحی حاشیه‌ای مانند وحی بر رسولان دیگر که تکرار همان وحیهاست.

و به طور کلی رسالت همچون نبوءَت و نبوّت و کلاًّ وحی هدایت مطلق و معصوم برای کلّ مکلّفین توسط خاتم المرسلین و النبیین تا یوم الدین به دلیل قرآن و سنّت قطعیّه و آیاتی از کتب پیمبران پایان یافته است. درست است که رسالت اعم است از نبوّت و نبوّت رفعتی است در رسالت , ولی آیاتی چند هر دو را به وسیله‌ی حضرت محمد(ص) خاتمه یافته می داند: