قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

درباره شیوه رفتاری ، پیش درآمدی اندیشیدن بر آموختن

به عنوان شیوه بنیادی روشنفکران و باز اندیشان قلم ها زده شده است و من نیز در این وبلاگ مطلبی با عنوان "اگر سواد این است پس من بیسوادم!" جای داده ام. 

من پیش از آنکه خود را قرآنگرا بدانم خود را یک مفهوم گرا میدانم چیزی که برخی مردم از آن به Anarchism یا اقتدارگریزی فلسفی تعبیر میکنند "هیچ چیزی در جهان معانی، ارزشش بیش از یک استدلال روشن و صحیح نیست"

 در واقع چند روز پیش نیز دوباره از این دست افکار بر مخیّله ام هجوم آوردند که یک نشست مجازی اینترنتی با دوستان در آینده برگزارم کنم با عنوان:

 " بررسی ربط و نسبت ابعاد مفهوم گرایی با انواع شخصیت گرایی " درِ تمام بحث های قرآنگرایان با هر گونه دیدگاه هایی هر چند متضاد با مذهبی های شیعه و سنی و صوفی و سلفیِ وهابی و ... همه بر پاشنه همین بنیان میچرخد که آیا مفاهیم اصالت مطلق دارند یا نسبی هستند؟

 و اگر بالفرض پاسخ نسبی است چرا نسبی؟

 و نسبت اشخاص و مفاهیم دقیقا در منظومه تفکر تو چیست و در منظومه تفکر من و من ها چه؟

 پس از روشن شدن مواضع افراد در این رابطه حال باید پرسید چه اندازه به پیش فرض های خود اندیشیده ای و چه اندازه آنها را چون لقمه ای آماده ای به عنوان دانش و سواد آموخته ای ؟ اینجاست که من استدلال میکنم " ارزش انسانی، انسان بیسواد یا کم سواد استدلال گر و پرسش پیشه مستقل فکری بیشتر از انسان باسواد یا پُرسواد پذیرشگر است"

 *

 و اینجاست که مقام آموختن کلاسیک و به کار گیری مستمر منطق و مغالطات( تحریکات) عیان میشود ابزاری که "طبل های توخالی انسانی" به حسب آنکه فکر میکنند بزرگ شده اند و این دانش های پسافلسفی کودکانه است سرسری از آنها عبور میکنند . کأنّه لا طائلات ! لا یسمن و لا یغنی من جوع!!! 

 #نهضت_خودت_باش 

 #استقلال_تفکر

 #بیندیش_سپس_بیاموز

قرآن یگانه معجزه پیامبر قرآن

آیاتی از قرآن که نشان میدهد پیامبر به جز قرآن هیچ آیه ای

 ( معجزه ای) نداشته است. 


 ۱.(وَقَالُوا۟ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ءَایَةࣱ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰۤ أَن یُنَزِّلَ ءَایَةࣰ وَلَـٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ۝ وَمَا مِن دَاۤبَّةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَـٰۤىِٕرࣲ یَطِیرُ بِجَنَاحَیۡهِ إِلَّاۤ أُمَمٌ أَمۡثَالُکُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَـٰبِ مِن شَیۡءࣲۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یُحۡشَرُونَ) [سوره اﻷنعام 37 - 38] 


 ۲.(وَقَالُوا۟ لَوۡلَاۤ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَـٰتࣱ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡـَٔایَـٰتُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَاۤ أَنَا۠ نَذِیرࣱ مُّبِینٌ ۝ أَوَلَمۡ یَکۡفِهِمۡ أَنَّاۤ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَـٰبَ یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَرَحۡمَةࣰ وَذِکۡرَىٰ لِقَوۡمࣲ یُؤۡمِنُونَ) [سوره العنکبوت 50 - 51] 


۳.(قُل لَّئنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰۤ أَن یَأۡتُوا۟ بِمِثۡلِ هَـٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضࣲ ظَهِیرࣰا ۝ وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَـٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلࣲ فَأَبَىٰۤ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورࣰا ۝ وَقَالُوا۟ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا ۝ أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةࣱ مِّن نَّخِیلࣲ وَعِنَبࣲ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَـٰرَ خِلَـٰلَهَا تَفۡجِیرًا ۝ أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَاۤءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَـٰۤىِٕکَةِ قَبِیلًا ۝ أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتࣱ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَاۤءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَـٰبࣰا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرࣰا رَّسُولࣰا)

 [سوره اﻹسراء 88 - 93]


۴.(قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَـٰکِنَّ ٱلظَّـٰلِمِینَ بِـَٔایَـٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ۝ وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلࣱ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُوا۟ عَلَىٰ مَا کُذِّبُوا۟ وَأُوذُوا۟ حَتَّىٰۤ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَـٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَاۤءَکَ مِن نَّبَإِی۟ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ۝ وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِیَ نَفَقࣰا فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمࣰا فِی ٱلسَّمَاۤءِ فَتَأۡتِیَهُم بِـَٔایَةࣲۚ وَلَوۡ شَاۤءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَـٰهِلِینَ) [سوره اﻷنعام 33 - 35]


 این چهار آیه  امّا چهارمین دالی که برشمردم  نشان میدهد نگین خبررسانان و پیام رسان قرآن ص هیچ آیه ای به جز قرآن عرضه نکرده است و تمامی روایاتهایی که در کنار قرآن نشانه های اعجازی برای او برمیشمارند دروغ هایی بیش نیستند.


 ۱. آیه ۳۵ انعام با واو آغاز میشود و دو حرف واو و فاء مهمترین حروف در یکپارچگی سیاق هستند پس باید استدلالمان را از آیه ۳۳ آغاز کنیم که موضوع این آیه غم دار بودن پیامبر به علت نپذیرفتن قران توسط ستمکاران است. 


۲. عبارت "لا مبدّل لکمات الله" نشان میدهد که هیچ معجزه ای توان جایگزینی برای قرآن را ندارد زیرا قران هم مانند عیسی ع کلمه است بشری که بدون پدر متولد شد و در گهواره سخن گفت و همانند ندارد.


 ۳‌.آیه ۳۵ از یک شرط ساده ( ان کان کبر ...) بعلاوه یک شرط انکاری ( فان استطعت ان تبتغی : پس براساس گران بودن رویگردانی آنها از تو برایت اگر میتوانستی ( که نمیتوانی ) تا تلاش کنی زمین را چال کنی یا ...) بعلاوه نتیجه گیری یک فرض محال صادق تشکیل شده است (فتاتیهم بایة و لو شاء الله ... ) و مفهوم مخالف "به فرض محال که خدا میخواست در آن صورت ستمکاران این نشانه غیر از قران تو را میپذیرفتند" نشان میدهد خدا هرگز نخواسته است و نباید بخواهد که نشانه ای دوشادوش قرآن بیاید . 


 ۴. مهمترین نتیجه تادیبی و تحذیری این چهار آیه آن است که "فلا تکوننّ من الجاهلین" پس از نادانان نباش! در واقع این از نادانی خواهد بود که پیامبر بپندارد خدا معجزه ای یکسان در توان قرآن ایجاد کند و باز این نادانی است اگر پیامبر میپنداشت و ما اگر بپنداریم خدا میخواست تا همگان هدایت شوند.


 ۵. نکته اصولی در آیه ۳۵ وجود دو حرف "إن" با معنای شرط در کنار حرف "لو" با معنای تخیل محال و تصور بلاتصدیق و بلا واقع است زیرا براساس استدلال منطقی اصول الاستنباط آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی برای یک معنی دقیقا یکسان ممکن نیست دو واژه در قرآن به کار رود و این نشانه سستی فصاحه الکلام و بلاغت متن است که هرگز سستی در آفرینش قرآن راه ندارد.

تفاوت متکبر با مستکبر و چهار ویژگی متفاوت در انسان

 * از نظر تعریف منطقی هر مستکبری متکبر است ولی هر متکبری میتواند مستکبر نباشد. به تعریف ساده تکبر ویژگی درونی و ذهنی است ولی استکبار ویژگی بیرونی و به زیر کشیدن دیگران است.


 * ۱.تکبّر خوب

 اگر تلاش کردیم با نگاه واقع بینانه برای خودمان و توانایی ها و رفتارهای خودمان ارزش قائل شویم و این رفتار را در هر زمان و روزانه تکرار کردیم به شرط واقع بینانه بودن این فعل ما تکّبر خودمان است و ارزش به حساب می آید. 


* ۲.تکبّر بد

 اگر تلاش داریم ضعف ها و کاستی ها وجودمان را برطرف نکنیم و آنها را بالعکس قوّت بشمار بیاوریم و از واقع نگری در خودشناسی فاصله بگیریم آنگاه این فعل ما پیوسته ادامه یابد تکبّر خودمان است و ارزش به شمار نمی آید. 


* ۳.استکبار خوب (تستکبرون بالحق)

 در یک قرارداد کاری و شفاف صاحب کار باید بر حسن انجام کار نظارت کند و این نظارت دائمی نیازمند آن است که زیردستان کارمند و کارگر از او حساب ببرند و سرخود کار نکنند تا منافع او به عنوان ذی نفع اصلی تامین شود . این به زیر کشیدن دیگران چون تابع قرار باشد استکبار بالحق است. 


* ۴.ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ستکبار بد (تستکبرون بغیرالحق)


 به جز موارد به جا آوردن انواع دیون و قرارهای معین کاری هرگونه سلطه یکطرفه از شخصی بر شخص دیگر تحت هر عنوانی استکبار بغیر الحق است که در اغلب استعمالات قرآن نیز شروحش آمده است. 

 #تکبر

 #استکبار