قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

روش آیت الله دکتر صادقی از نظر من

1-حتی مفاهیم و براهین ملموس واضح ، عیان را هم جهت اینکه نشان دهد نسبت به هر نقد و موضوعی راه یستمعون القول(آزاد اندیشی) را رعایت میکند و بی تعصب و جمود و پیش فرضی قضاوت میکند(یعنی عادلانه) در متن گفتارش بیان کرده سپس نقد میکند(نمونه پاورقی ترجمان قرآن صفحه 21 آیه 138) 


2-شجاعت و صلابت ، از خود گذشتگی، محافظه کارو مصلحت اندیش نبودن در ابراز حکم خدا ، سستی نکردن  


3-لفاضی نمیکند و قدرت تلفیق و ترکیب مسائل را بسیار بیشتر از دیگر فقها داردبرای کلمات و جملات ارزش قائل است و الفاظ و جملات مشابه و مترادف را تنها برای اینکه به کتابش حجم دهد در کنار هم نمیچیند. 


4-موضوعات و اقوال را سنجیده و آنها را بر پایه های مستحکم قرآن میچیند در واقع نمونه مردی است که دینش را با ساسله مراتب و اصول میشناسد و اصول گرای قرآنی به معنای کامل کلمه است و این بزرگترین حسن ایشان است.

در تکریم استادم آیت الله دکتر صادقی:

ای استاد اینکه تو بر این نکته (آن نکته: میزان قرار دادن اصل که همان سنجش تمام ظن ، گمان ها با قطعی که کلام الله نص صاحب عصمت است) تاکید داری و پایه عقلانی و علمی تو آن است و کسانی که بظاهر فکر میکنند (آن ظاهر: به عقل و افکار ناقص و ناقض بشری همان فلسفه(قیاس استحسان استصلاح)، به اجماعات که گاه نیز خیال و وهم کاشفیت از قول معصوم درباره اش دارند! چه بدتر شهرتها، ضرورتها ،و ها های بشری) راه برتر از تو را پیموده اند گاه میگویند این نکته تفسیری است نه فقهی!(عجبا در تضاد فقه و تفسیر مگر چند گونه تسلیم و اسلام داریم؟!!!) به عبارتی میگویند کلام خدا را در این مقال به کنار بگذارکه آن تخصصی جدا و این تخصصی جدا به نام فقه و اجنهاد از کتب است! و بقول تو استاد که چه خوب گفتی جای کتبشان در شط فرات است نه کتابخانه ها اینان قیل و قال ها را سر دست گرفته اند وقال الله ،احسن الحدیث (الله الذی انزل احسن الحدیث)را بر زمین گذاشته اند. (وقال الرسول یا رب ان قومی اتخذواهذا القرآن مهجورا * و پیامبر گفت:"پروردگارم!قوم من بی گمان این قرآن را بس دور و مهجور بر گرفتند."1) پس اینان فاسقان ظالمان کافرانند.2 و آن گروهشان که کتمان نیز میکنند ملعونان و لعنت شدگان .3 حال بقول علامه طباطبایی"علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند...اگر اهل عبرتی عبرت بگیر"4 و اگر باز هم دقیقتر بنگریم گفتار و نقد تو هچون تیری است بر قلب پایه های ظلم ، تحجرو جمود ترسایان از مردم و حال به چشم دیدم که گفتارت مزاحم مرجعیت ها ، سهم امام ها و مفت خواری های این گروهی است که داعیه نیابت تبیین کننده کتاب خداوند در روی زمین را دارند0
************************************************************
1- فرقان30:25 ع ط 362
2- مائده 44، 45 ،47
3- بقره159
4- تفسیر المیزان فارسی 40 جلدی ج10 ص 117 و 20 جلدی ج 5 ص450

نظرات 3 + ارسال نظر
یک نفر یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:26 ق.ظ http://kor-30.blogsky.com/

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
عیدتون مبارک
طاعات و عبادات هم مقبول
تو معرفی وبلاگتون یه چیزائی دیدم که برام سوال شد .
مثلا این :
3- تبدیل تقسیم بندی نحو عربی از تقسیم بندی اعرابی (مرفوعات،منصوبات،مجرورات) به نحو براساس قرآن به شکل موضوعی فلسفی
البته تا اونجا که بنده میدونم مجرورات هم جزء اعراب هستن
این از ظاهر اشعار ابن مالک بر میاد:
وَالرَّفْعَ وَ النَّصْبَ اجْعَلَنْ إعْراباً
لإسْمٍ وَ فِعْلٍ نَحْوُ لَنْ‌أهابا
وَ الاِسْمُ قَدْ خُصِّصَُ بِالْجَرِّ کَما
قَدْ خُصِّصَ الْفِعْلُ بِأنْ یَنْجَزِ ما
فَارْفَعْ بِضَمِّ وَ انْصِبَنْ فَتْحاً وَ جُرَّ
کَسْراً کَذِکْرُ اللهِ عَبْدَهُ یَسُرُّ
اگر خواستید بفرمائید تا استظهار کنم
در ثانی برای چی میخواهید تقسیم بندی دیگه ای ارائه بدید ؟
به نظرتون مفید هست؟
یا اصلا به نظرتون سنخ ادبیات که عرفی و جعلی و قراردادی هست با فلسفه که عقلی هست ، میتونه یکی باشه ؟
و نهایتا اینکه آیا مگر نحو از همین قرآن ریشه نگرفته که اصلا
واضعش امیرالمومنین سلام الله علیه هست که به ابوالاسود دوئلی آموزش داد؟
سوال دوم :
4- نوشتن تمام قواعد نحو عربی،فصاحت عربی و بلاغت جهان شمول ادبیات انسانی به صورت نمادهای ریاضی

به نظرم اگر سنخ شناسی بشه متوجه میشیم که
سنخ مباحث متفاوتن
درسته؟

سوال سوم :
5- کد دهی به استدلالات منطقی و مغالطات منطقی.

منظورتون از کد دهی مثلا مثل رمزی کردن اَشکال هست مثل:
مغ کب اول خین کب ثانی ؟؟

سوال چهارم :


6- تبدیل کل یک متن ، به عنوان استدلال ها و عنوان مغالطه ها (از آنجا که هر جمله ای در جهان در هر زبانی یا استدلال و یا مغالطه است و لا غیر)

خود منطق میگه چیزهائی غیر از این هم هست
خطابه ، شعر ، جدل
ضمن اینکه بعضی از جملات اصلا خبر و قضیه نیستن که بخوان
در حیطه ی مغاطله و یا استدلال باشن
مثلا جملات پرسشی

به هر حال این چیزائی بود که به ذهن حقیر می رسید
بازم تشکر
التماس دعا
خدانگهدار

سلام عید شما هم مبارک و عبادتهای شما هم مقبول خدا آمین
ابتدا یه تشکر کنم از اینکه توجه کردی و مثل بعضی ها نگفتی داره چرت و پرت میگه پس مطالبی که به ذهنت رسید رو تذکر دادی و پرسیدی " حیاه العلم بالنقد و الرد"

خوب در مورد اول متوجه نشدم اشکالت بر چه بود! من هم گفته ام مجرورات هم جزء اعراب هستن پس چی؟ استظهار کن که شعر ابن مالک چه نکته جدیدی داشت که مخالف مورد 3 بود متوجه نشدم ؟

امّا هدف از تقسیم بندی دیگه اینه که این روش اعرابی"عامل و معمول" براساس هدف که معنا باشه نیست، خصوصا که براساس اسلوب های زبان محاوره ای عربی تنظیم شده و نه قرآن، و نهایتا تناقض داره برای نمونه در اینترنت مقاله زیر را جستجو و دانلود کن و بخوان
"نقد و بررسی نحو سنتی و نحو جدید" مهدی خرمی استادیار دانشگاه حکیم سبزواری

هر چیزی در این جهان اساسش نظمش و توحیده، پس همه چیز جهان مربوط به همچیزشه امّا این عرف و جعل و قرارداد هم مستثنی نیست براساس ذوق نژاد سامیه که از آرامی و سریانی و عبری عبور کرده تا به عربی رسیده این ذوق یه منطق هایی داره که ما از اسلوب ها کشفش میکنیم و اسمشو نحو میگذاریم، هر قراردادی که منطقی نباشه، تضاد خواهد داشت چیزی که عامل تفاوت رای نحویان و مشهورش بصری و کوفی در تاریخ شده


" اینکه نحو از همین قرآن ریشه گرفته" این را کسی تحقیقا باور نمیکنه زیرا اگر به ابوالاسود دوئلی آموزشهایی جامع داده شده بود امروز اینقدر بر سر نحو قرآن دعوا نداشتیم، یا بر فرض که داده شده پس به ما نرسیده؟

پاسخ 4- واضحه که سنخ مباحث متفاوتن ولی من در مورد آرایه تشبیه، انواع استعاره و سایر شکل هایی که مادرشون تشبیه هست روابطی ریاضی نوشتم که در آینده خدا بخواد و وقت و عمر به من بده ارائه خواهم کرد یه نمونه ساده میگم : من یه مقاله دارم با این عنوان " چرا قرآن روایت یا نقل نیست" شکل ریاضی عنوان مقاله اینجوره ((Why *q* ≠fr v r v در ریاضی نماد یای منطقی است مثال میزنم تا واضح بشه مثلا اگر کسی گفت (گل یا محبوب) میتونه این یا در ازاء یا برابری باشه پس داره میگه محبوب همچون و اینهمان گل است ولی یای منطقی مثل خوبی یا بدی خوب امّا fr یا تابع rیعنی روایت در اینجا یعنی روایت خصوص از عموم نقل است. میبینید که ریاضیات راه سوءتفاهم و برداشت را کم و محدود میکند.

پاسخ 5- منظور از کد دهی رو در مثال میگم نمونه بسیارساده
آرمان: بله شیعه ای که ازغرب نشات بگیره همینه،میشه دجال
سینا: آرمان تو واقعا متحجّری، چون استدلالی نداری اینو میگی
تحلیل
آرمان: مغالطه منشاء
سینا: مغالطه توهین
کد بندی: آرمان : f in c 8 سینا : f in c 7
فائده کد دهی در این مثال علاوه بر خلاصه شدن اینه که خواننده تشخیص میده که در جواب یک مغالطه در مقام دفاع نوع دیگری از مغالطه در مقام دفاع استفاده شده چیزی در ظاهر عنوان معلوم نیست (الف: مغالطه منشاء ب: مغالطه توهین)
پاسخ 6- خود این تقسیم بندی در کتابهای رایج خصوصا در حوزه مثل منطق مظفر اشتباه و غلطه چون که (خطابه ، شعر ، جدل) تشکیل یافته از صورتهایی از استدلال و یا مغالطه ( هر گونه تحریک فاقد برهان) هستند با مطالعه و توجه کامل به کتاب " مغالطات" اثر علی اصغر خندان به این نتیجه خواهید رسید که در حقیقت صناعات خمس در عرض هم نیست و مادر و پدر این سه صناعت برهان و سفسطه است.
آیا کسی چنین تقسیم بندی میکند انسانها سه دسته اند 1- نظامی 2- غیر نظامی 3- ارتشی نیروی هوایی!

پاسخ ایراد دوم که همه جملات اخباری نیستند: مشخصا مصداقت را بررسی میکنم، فلسفه جملات پرسشی از دو حال خارج نیست یا در پی یک استدلال به شکل جدلی مطرح میشوند و یا در پی یک مغالطه به شکل جدلی مطرح میشوند " وکان الانسان اکثرا شی جدلا" هیچ پرسشی بی هدف نیست پس هر پرسشی یک جدل به معنی واقعی کلمه جدل و نه اصطلاحی آن است. ممکن است بگویید خوب اینکه پرسشی بدون سابقه مطرح شد آن را ناشی از استدلال بدانیم یا (سفسطه-شبهه- مغالطه- تحریک) ؟ در اینجا حدس هایی براساس قرینه ها میزنیم با درصد های احتمال متفاوت که میتواند درست(مطابق واقع) با شد یا غلط یا مخلوطی از درست و غلط مانند احتمالات در هرمنوتیک

علی راد جمعه 26 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 01:28 ق.ظ

شما برخی از خصوصیات اخلاقی آیت الله العظمی صادقی را نمی پسندید؟!!
مثلاً چه خصوصیاتی؟؟

به دنبال حاشیه نباشید، در مورد این مرد بزرگ و منحصر به فرد که در تمام عمر اصولی زندگی کرد به دنبال چه عنصر گمشده ای من و تو بگردیم؟!
منظور این بود که خصوصیاتی در اخلاقش که باعث شده بود بیش از پیش منزوی شود، هر کسی در اخلاق مقداری از نقص را دارد. و اخلاق سلیقه ای است،

ALAMDAR پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:45 ب.ظ http://MOHAMMADM1378M@YAHOO.COM

سلام

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد