قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

دو سال در فراغ یار گذشت

سال نو شد و امیدوارم امسال هر کدوممون بتونیم در خودمون تحول ایجاد کنیم امّا دو سال پیش در چنین روزی عالم آزاد و حقیقی اسلام و مجتهد مردمی ، واقعی ، اصولی و مستقل محمد صادقی اصفهانی مشهور به تهرانی به رحمت حق واصل شد کسی که در زندگی علی وار خود به جز چند صباحی در مسند قدرت، باقی را در گوشه عزلت ایران ،لبنان، سوریه، عراق، عربستان خود به تحقیق  و نوشتن و تدریس و پاسخگویی براساس انتظارات شریعت مشغول بود و در زمان زندگانی جز تهمت و محدویت سخنرانی و درس و چاپ آثار و حمله غیر علمی تنگ نظران دینی این طوطیان بزدل گذشتگان بدتر از خودشان چیز چشمگیری بدست نیاورد و پس از مرگ نیز به جز آثاری در خور توجه و انقلابی و اصیل و به جز شاگردان و پیروانی عقل و قران مدار شاگردان دروغگویی پیدا کرد که مدارشان وسواس، ایجاد و پیگیری تفرقه، شخصیت پرستی، و تقلید کورکورانه از مردی بود که او در هر سه بار چاپ رساله عملیه اش بر تقلید و تقلید کار به شدت تاخته و بزعم قران هر سوال کننده غیر خواهان از بینات و زبر مسئله ای 1را  بدترین جنبندگان دانسته2 کسانی که به جای درک پیام اصیل قران و قائم کوچکش صادقی تهرانی3 باز به تقلید کورکورانه این بار از او روی آوردند و باز دائره شرکی صوفیانه مرید و مرادی و شخص انگاری به پا کردند. شناخت میزان علم و حقیقت، جز اموری است که خدا بر استناد به شواهد بسیار زیادی در قران که شما از بنده مسلطتر میدانید به افراد کمی از جامعه عطا میکند و مردم نیز براساس فرموده تجربی و عقلی پیامبرمان بر دین ملوک و صاحبان قدرتشان هستند4 و در حقیقت "الحق لمن غلب و لا لمن محق" از این جهت شکی در نظر من باقی نیست که مقام علمی و اصلاحی استاد علی الاطلاق ما مصلح کبیر دکتر صادقی تهرانی از صدوق ها ، کلینی ها و مجلسی و طباطبایی و شیخ بهائی ها تا مراجع تقلید کار اخیر شیعه گرفته تا ابن تیمه ها و ابن عربی و سیوطی و آل شیخ عبدالوهاب، ابن قیم ها و ... سنی بالاتر است با این حال وضوح کلام خدا قران و قدرت هدایت و اصلاح آن و شان و عظمت آن از پیام آور آن محمد ص که چه رسد به همگان بالاتر است و همین قران خود ردی بر تقلید خاص وبی فکر و پیروی از پدران و بزرگان قوم است که خود نوعی از شرک است چه خوش گفت مولای عدالت امیرمومنان علی ع به تک تک ما که "بندگی و تعهد به غیر از خدا نداشته باش که خدا تو را آزاد آفریده است " به هر حال درورد بر روحش و اینکه من از او جز خوبی چیزی ندیدم خدایا از بدی هایش بگذر 
عاش سعیدا و مات سعیدا
   خوشا آنانکه با عزت ز گیتی بساط خویش بربستند و رفتند
ز کالا های این آشفته بازار قرآن (رسم محبت) را پسندیدند و رفتند
***************************************************************
1- وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿43﴾ بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿44﴾

2- وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ ﴿21﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ ﴿22﴾

3- قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿46﴾

4- الناس علی دین ملوکهم

نظرات 6 + ارسال نظر
فرد آخر یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:11 ب.ظ

آقای قیدر با توجه به اتفاقات جدیدی که پیش آمده مطلبتان را در وبلاگ انقلاب قرآنی قرار دادم (همین مطلب را)

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى ﴿6﴾ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى ﴿7﴾ إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿8﴾

از امام صادق : من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرج منه الرجال کما دخلوه فیه و دخل فیه بالکتاب و السنه زالت الجبال قبل ان تزول

دوست من یادمه در حج با یکی از همراهان که بسیار به ظواهر توجه داشت بر سر فساد تقلید بر شخص او که صاحب تفکر و بینش بود نصیحتی از جانب من و انکاری از جانب او درگرفت. میگفت تو که میگی افکار عالمان شیعه و سنی سلف و حاضر پراست از افکار ضدقرانی و تقلید بر خلاف قرآن (گفتار خدا)، دلیل موثق ارائه بده تا من از امروز از تو تبعیت کنم گفتم دوست من تبعیت تو از من یا هر شخصی برای شما مثل اینه که در جاده ای درشب تاریک به جای برداشتن و استفاده از چراغ بگی من کور هستم در حالی که بینایی ! من یا صادقی تهرانی تنها داریم به نورهای چراغ اشاره ای میکنیم و تو میخوای از دیگران جدا بشی و به جای چراغ دست به دامن ما بشی،!!! راه مشخصه!
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿3﴾
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ و...

سید صابر پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ http://ALBALAQ.COM

در ضمن این جملات شما مرا خیلی متأثر کرد:

«از همین لحن و استفاده از کلمه آقا مشخصه که طرز فکر شما چگونست (کسی که به یک دکتر و دانشمند دینی، آقا، حاج آقا ، روحانی و... لقب بده مشخصه بر همون معیارهای جامد یکه تازی و تقلید تفکر میکنه)»


ما به آیت الله صادقی تهرانی رحمة الله علیه در جمع های خصوصی می گوییم حاج آقا! و این برای آن مرحوم افتخار بود و حکایت از تواضع ایشان داشت و هیچ گاه کسی ایشان را آقا خطاب نمی کرد و همه حاج آقا می گفتند. (می توانید به فایلهای صوتی دروس ایشان مراجعه کنید که شاگردان ایشان را حاج آقا خطاب می نمودند) و بنده هم اشتباهاً در اینجا از روی عادت اینگونه استفاده نمودم. البته قرار نبود که منتشر شود و شما لطف کردید و زحمتش را کشیدید.

یعنی اگر از این به بعد بگویم دکتر صادقی درست می شوم و از جمود و تقلید کور کورانه نجات پیدا می کنم؟

من ابایی ندارم که بگویم مقلد آیت الله صادقی هستم که هستم اما تقلید بد نیست بلکه تقلید کورکورانه بد است. اگر دقیقتر بفرمایید که منظورتان از تقلید کورکورانه چیست از شما ممنون خواهم بود.

دوست من ما موشک در مدار زمین قرار نمیدهیم ! بحثمان بر روی حجیت خبر واحد و نظرات صادقی تهرانیست و حواشی و اختلافاتی که بوی وسواس فکری و مسائل مالی و افتخار به اطرافیان بودن و... از آن به مشام میرسد که خاطر هر تازه آشنایی با افکار قرانی صادقی تهرانی را میآزارد امّا این بحث ها حقیقت را برای خواننده بی پرده تر میکند از طرح آن نهراسید و ابا نکنید . همانطور که بهتر از من میدانید واژه تقلید در ادب قرانی واژه ای با مترادفات سخیف و پست است. و قران به جای آن از "پرسش با دلائل آشکار و برهان قاطع" استفاده کرده است امیدوارم این واژه روزی به کل از ادبیات و عمل فقهی مسلمانان حذف شود.

سید صابر پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:32 ب.ظ http://ALBALAQ.COM

سلام بر شما دوست عزیز
البته بنده خواسته بودم که مطلب را منتشر نکنید اما شما لطف کردید و آن نظری که حاوی مطلب و سؤال خودتان بود را حذف نمودید!! و فقط جواب بنده را باقی گذاشته اید!!

بنده برای روشن شدن خوانندگان مطلبی که شما نوشته بودید را دوباره نقل قول می کنم: « یکی از ناجوانمردی هایی که حلقه شاگردان راستین در تحلیلهاشون نسبت به پسران استاد روا میدارند این است که ابتدا خود میپرسند: این پسران در زمان زنده بودن پدرشان کجا بودند که پس از مرگ با تغییر عناوین و محافظه کاری کتابهایش را چنین زیبا انتشار داده اند؟! و خود جواب میدهند که بله حاج آقای ما مظلوم بودند و هستند و خواهند بود جواب حقیقی اینه که دکتر صادقی به شدت از نفوذ اطرافیان میترسید و در نوارها هم به این اشاراتی داشته و در زمان حیات هرگز حاضر نشد پسران از اموال خود دست به انتشار کتب بزنند وگرنه با استدلالهای معیوب شما برای بدست آوردن منافع مادی انتشار کتابها هم که شده چنین همکاری را آنها انجام میدادند نمک گیر شدن بتوسط اطرافیان باعث تن دادن مولف به دخل و تصرفات علمی و نظری اطرافیان خواهد شد بیشتر فکر کنید و سطحی قضاوت نکنید مرغ همسایه همیشه هم غاز نیست! شما که استاد رو از نزدیک ندیدید و با منش استقلالی و خشک این بزرگ مرد آشنایی ندارید بی جهت به اطرافیانش تهمت نزنید»

و باز هم درخواستم این است که این حرفها را رها کنیم و اگر در برابر اصل مطلب که بیانیه سال 86 است پاسخی هست بفرمایید؛ در غیر این صورت بیهوده به اختلافات دامن نزنید. این شکاف به اندازه کافی عمیق هست. و دوست و دشمن به اندازه کافی آب را گل آلود کرده اند بهتر است فضا به شکل نقد علمی باشد تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد. در بازار تهمت و نقل و قولهای... به سختی بتوان رضایت الله را حاصل کرد.

بی صبرانه منتظر نظرات علمی شما هستیم.
یا علی

http://www.albalaq.com/post/103.htm

یا حق

امّا مهمترین بحث من و شما " حجیت یا عدم حجیت خبر واحد به همراه بررسی نظرات آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی" است. به همراه شهادت هایی که در این باره و بیانیه 1386 مورد استناد داده شده ، اصل بیانیه و مستندات دیگر، بررسی فتاوای صادقی تهرانی که محسن نورانی مدلول آنها را خبر واحد دانسته و شواهدی ازکتب فقهی صادقی تهرانی، گفتگوهای من با استاد حاج آقا صادقی تهرانی، و مسئله حقوقی حق مولف و وارث پس از مرگ، دخل و تصرف به نام کسی در کتابهایش و چاپ و انتشار به نام او پس از مرگ و حواشی خاله زنکی و غیر اخلاقی و اتفاقاتی که خدا اعلم است

امیدوارم تحت مقاله ای کلی با نام "حجیّت خبر واحد " در تابستان پس از اتمام امتحانات پایان ترم شروع به تحقیق و جمع آوری کنم و اگر خدا بخواهد در این وبلاگ انتشار دهم در آخر از بذل محبت و ابراز نظر برادرانه شما سپاسگذارم

سید صابر سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ب.ظ http://ALBALAQ.COM


همه حرفها و اختلاف ما خلاصه شده در مطلب ذیل است که دلیل و بینه و شاهد ارائه کرده ایم:
پیرامون تصحیح کتاب شریف اصول الاستنباط: http://www.albalaq.com/post/103.htm

الباقی داستان که شما فرمودید باد هواست. اگر دلایل ما را قبول ندارید ما شاهد ارائه کرده ایم. اگر برای مطلبی دو نفر شاهد عادل شهادت بدهند کافی است، ما در آنجا شهادت حدود 9 نفر را آورده ایم که البته بیش از اینها هستند اگر بخواهید افراد دیگری هم هستند که در جریان ماوقع بوده اند شماره آنها را می دهم خودتان صحبت کنید.

اگر بیانیه سال 86 توسط گردانندگان فعلی جامعة علوم القرآن انکار نمی شد بنده شخصاً حاضر بودم نوکری دفتر جامعة علوم القرآن را بکنم و این سایت را هم تعطیل می نمودم. چه کنم که نمی توانم خلاف یقین خودم عمل کنم. چرا که خودم شخصا نه یک بار بلکه بارها عین مطلب بیانیه را از مرحوم استاد دیده و شنیده ام. و اصلا آیت الله صادقی اصرارشان برای ویرایش کتاب اصول الاستنباط درج همین مطلب در آن بود و الا کتاب اصول که مشکلی نداشت.

اصل اختلاف بحث مبنای فقه قرآنی است که با این روش که جامعة علوم القرآن طی می نماید ریشه فقه قرآنی زده می شود و آیت الله صادقی حداکثر به عنوان یک مفسر خوب باقی می ماند نه یک فقیه قرآن محور!

باقی حرفهایی که شما بیان کردید متأسفانه حرفهای خاله زنکی است.

والسلام علی من اتبع الهدی

سید صابر سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:36 ب.ظ http://ALBALAQ.COM


سلام علیکم
به نظرم شما اشتباهاً این مطلب را در اینجا نوشته اید. ظاهراً قصد داشته اید در سایت یا وبلاگی دیگر این مطلب را بنویسید.
تقریباً تمام قرائن سخن شما به جز خطابها که به ماست اشتباه است!

شاید هیچ گروهی به اندازه ما از نزدیک در محضر استاد نبوده ایم. آقای نورانی که 18 سال شاگر ایشان بوده اند، حاجاقای چراتیان که چند سال مسول دفتر و در جریان ریزترین مسائل بوده اند، و خود بنده که چند سال کارهای رایانه ای دفتر را انجام می دادم و در جریان جزئیات نشر و ویراستاری بسیاری از کتب آیت الله صادقی در زمان حیاتشان بودم و سایرین...

و الباقی سخنانتان هم به نظرم شما دچار توهم شده اید، اگر مطلب مستندی دارید یا شاهدی دارید اقامه بفرمایید تا حقیقت روشن شود وگر نه تهمت بی جهت نمی دانم چه دلیلی دارد و نمی فهمم که شما دلتان از کجا پر است.

اگر صرفاً منظورتان خالی کردن خود است اشکال ندارد ما کتک خورمان بد نیست اگر اینطور شما آرام می شوید حرفی نیست. در این دو سال آنقدر خون جگر خورده ایم و حرفها و تهمتها شنیده ایم که سخنان شما بخش کوچکی از آن هم نمی شود

سلام برادر قرانی
من از اطاله کلام و پرگویی بیزارم اما موارد زیر را منظور نظر بفرمائید:

1- در مورد اشتباهات آقای نورانی و کاستی های فکری ایشان و دیگرانی که در کنار صادقی تهرانی بودند ولی افکارشان در مواردی همراستا نبوده داد مطلب بسیار است همراهی و اخذ عناوین علمی باید نتیجه علمی داشته باشدکه معیار و اثبات اعمال به دلیل عقل و قران شخص است نه جمع
2- من هم در این 10 سال که نشر افکار قرانی را در پی گرفتم هزینه هایی متحمل شدم امّا مطالبی که تلفنی از آقای نورانی و از پسران شنیدم و دیده ها و شنیده های همایش سبب این شد که سطحی نگری را نقد کنم
3- برای من نه افکار نورانی و نه افکار صادقی تهرانی و دیگران هیچ اهمیتی در برابری با آنچه از قران و عقل دریافت میکنم ندارد حتی شیعیگری و سنیگری هم برای من ارزشی در برابر دستورات خدا مبنی بر "ولا تفرقوا" یا "ان الذین فرقو دینهم..." ندارد از این رو باید به دنبال حقیقت بود در تورات یا قران فرقی نمیکند عقیده باید خود ساخته باشد و فکر آزاد، واگر نه انسان " کالانعام بل هم اضل" خواهد بود از این جهت دست شما را در گفتگو و اظهار حق میفشارم

سید صابر سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ب.ظ http://ALBALAQ.COM

سلام
کامنتی در سایت البلاغ گذاشته اید که مطالبی بود در آنجا پاسخ شما را دادم اما صلاح نمی دانم برخی مسائل در ملأ عام بحث شود چرا که منجر به توهین به فرزندان آقا و ضربه به مبنای فقه قرآنی است این شد که عین آن پاسخ را اینجا قرار می دهم البته به همراه سوال خودتان که البته درخواست می کنم آنرا انتشار ندهید که اگر هم بدهید از طرف ما مشکلی نیست مسئولیت آن با خودتان.

شما مطمئنید که منجر به توهین به شاگردان همون آقا نمیشه ؟! در ثانی از همین لحن و استفاده از کلمه آقا مشخصه که طرز فکر شما چگونست
( کسی که به یک دکتر و دانشمند دینی، آقا، حاج آقا ، روحانی و... لقب بده مشخصه بر همون معیارهای جامد یکه تازی و تقلید تفکر میکنه)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد